گیاهان دارویی
گیاهان دارویی

گیاهان دارویی

طب سنتی

خصوصیات بلغمی مزاج ها

     مزاج ها اساس و پایه طب را تشکیل می دهند و به قول ابن سینا کسی که طبایع و مزاج ها را بلد نباشد، پزشک نیست انسان ها به دلیل طبایعی که دارند متمایز از یکدیگر بوده و دارای خصوصیات و ویژگی های منحصر به فردی می باشند که در برخورد و رفتار با آنها و نیز در درمان بیماری ها طبع ویژه هر کس باید مدنظر قرار گیرد.

            به همین دلیل است که نوع خاصی از دارو که برای یک نوع بیماری تهیه شده، در برخی افراد موثر و در برخی دیگر بی اثر است و اینجاست که پزشک با شناسایی و تشخیص طبع و مزاج هر بیمار، می تواند داروی موثر را تجویز نماید. همان طور که می دانید، بنا به گفته اطبا یونان قدیم چون بقراط، جالینوس و … و نیز اطبا بزرگ ایرانی چون بوعلی سینا، رازی و … در انسان ۴ طبع وجود دارد:

۱) طبع سودایی

۲) طبع بلغمی

۳) طبع دموی(خونی)

۴) طبع صفراوی

              نحوه تشکیل این چهار طبع به این صورت است که: بعد از خوردن غذا، ترشحات معده بر آن اثر می کند و تغییراتی را ایجاد می کند و غذا به صورت مایع غلیظی درمی آید که این مایغ غلیظ را کشکاب (کیموس) می گویند، وقتی این مایع غلیظ وارد روده می شود از طریق عروق ماساریکا جذب و داخل کبد می شود و در آنجا پخته می شود ( متابولیزه شدن) این اخلاط وقتی در کبد پخته می شود وارد گردش خون شده و با اندک تغییری در خون ( اکسیژن گیری و افزوده شدن هورمون ها و …) در بافت های بدن جذب می شود.

              اما اگر اخلاط در کبد به خوبی پخته نشود و به اصطلاح حکما خام یا نیمه پخته بماند، قابل جذب نبوده و آنها را اخلاط فاسده، مضره یا غریبه می نامند و بر این اساس که کدامیک از مواد چهارگانه مورد احتراق و سوخت و ساز قرار نگرفته باشند بیمار دارای غلبه همان خلط خواهد شد. مثلا اگر احتراق بلغم ناقص باشد طبع بیمار بلغمی است و اگر احتراق سودا ناقص باشد طبع بیمار سودایی می باشد و …

            این چهار خلط در بدن جایگاه مشخصی دارد، سودا در طحال، صفرا در کیسه صفرا، خون در کبد و بلغم در کل بدن ( لنف) ذخیره می شود.

             در درمان بیماری ها، سعی بر آن است که مزاج افراد را به اعتدال نزدیک کنند مثلا اگر مزاج فردی سرد و خشک است دارو و غذاهای گرم و تر به وی تجویز کنند تا به اعتدال نزدیک شوند مزاج تر یعنی میزان آب زیاد است و مزاج خشک یعنی میزان آب کم است.

            هرچیزی که ( حالات روحی روانی و یا انواع داروها یا غذاها و خوراکی ها) در بدن انسان باعث شود که گرمی بدن یا احساس گرمای بدن بیشتر شود ( بدون آن که درجه حرارت بدن بالا رود) دارای طبع گرم و عکس آن دارای طبع سرد است.

            هر یک از طبایع دارای آثار عینی و ویژگی های قابل مشاهده جسمی و نیز حالات خاص روحی و عصبی می باشد که در زیر برخی از موارد ذکر می شود:

 

۱) دموی ( گرم و تر)

 

             شیرینی طعم دهان، سنگینی سر، سرخی رخسار و زبان، سستی در اعضا، میل به خواب، خمیازه، دمل و جوش، خون ریزی بن دندان ها، سرخی ادرار، درد سینه و حلق، تنگی نفس، احساس گرما در بدن، کف دست گرم، خوش بین، شعردوست، عاشق پیشه، اهل ریسک، کینه ورز نیستند، کمتر عصبانی می شوند و فوری عصبانیتشان فروکش می کند.

 

۲) صفراوی (گرم و خشک)

 

              تلخی دهان، زردی رنگ بدن و زبان و چشم ها، خشکی بینی، تشنگی مفرط، قی و سوزش سرمعده، بی خوابی، تخلیل و رویای زرد، ترش رویی، خشم، پرخاشگری، بی تابی، زردی ادرار، ترکیدن دست و پا، جوشش دهانه معده، درد پهلوها، احساس سوزن سوزن شدن بدن، تندی تنفس، ضعف، خشکی و لاغری خاص اندام ها، احساس گرما در بدن.

 

۳) بلغمی (سرد و تر)

 

              ترشی دهان، سفیدی، نرمی، سستی پوست بدن، ضعف گوارش، افزایش بزاق دهان، خواب زیاد، کندی حواس، رقیق شدن آب بینی، تخیل اشیای سفید، شل صحبت کردن، خستگی زیاد، زبان باردار و مرطوب، سفیدی ادرار، سفید شدن ریش و مو قبل از پیری، بدن و کف دست سرد، بدگمانی، بدبینی، بی قیدی، کند ذهن و کند فهم، ابتلا به بیماری های رطوبتی و سکته، نظم گرا، ریسک نمی کنند، پایبند به قانون هستند.

 

۴) سودا ( سرد و خشک)

 

              شوری دهان و بی حوصلگی در حرف زدن، شنیدن حرف دیگران، تیرگی رنگ رخسار، لاغری، بیزاری از سر و صدا، ترس از مرگ، تندخویی، زودرنجی، تشویش، غضب، بیقراری، اشتهای کاذب، سوزش سرمعده، فکر و خیال، هراس بی سبب، تردید و دودلی، تنهایی و گوشه گیری، اندیشه های بد و خیالات حزن انگیز، وسواس، بی خوابی، رویای سیاهی در خواب، اگر سودا وارد مغز شود باعث ضعف اعصاب می شود، ترس، مردم گریزی، سستی نبض، فرو رفتن چشم ها، خودکشی، پر مو بودن بدن، کف دست سرد، رویاهای مهیج و کابوس، یبوست مزاج، تاثر از اتفاقات و اندیشه های بد غصه دار و بی ثبات.

             حکما معتقدند که تغییر مزاج سودایی خیلی مشکل است و نیز معتقدند که بلغم راس بیشتر بیماری هاست و عسل را یکی از خوراکی های مهم بلغم زدا می دانند.لازم به ذکر است که هر یک از اجزای بدن نیز دارای طبع خاصی می باشد. مثلا شادی ها گرم، امید گرما آفرین، ناامیدی و غصه و کینه سرد است.

 

مواد غذایی گرم و تر، دموی، باد، خونی، بهاری:

لبنیات: ماست چکیده، کره محلی، شیر محلی تازه گاو و شیر گوسفند

صیفی جات: خربزه، خیار چنبر، طالبی و گرمک

میوه ها: آناناس، انجیر تازه و خشک، انگور، خرما، قیسی، گیلاس، گلابی، سیب شیرین، مویز، موز، بالنگو، اقسام توت و کشمش

ریشه ها: انواع ترب، زردک، سیب زمینی ترش، شلغم و هویج

حبوبات: گندم و اقسام لوبیا

گوشت ها: میگو، مرغ محلی، جگر سیاه و سفید، پاچه، بره، بوقلمون، زبان و چشم

مغزهای گیاهی: بادام درختی شیرین، بادام زمینی، تخم طالبی، تخم خربزه و کنجد

متفرقه: شیره انگور، روغن کنجد، روغن بادام تلخ، ارده، روغن گاو، دنبه، سمنو و خاکشیر

 

مواد غذایی گرم و خشک، صفراوی، آتش، تابستانی:

لبنیات: پنیر کهنه

صیفی جات: بادنجان و فلفل سبز

میوه ها: انبه، به، زیتون و نارگیل

ریشه ها: چغندر، پیاز، سیر، کلم قمری و موسیر

سبزی ها: برگ چغندر، پونه، نعناع، پیازچه، ترخون، ریحان، مرزه، شاهتره، شوید، شنبلیله، گزنه، اقسام کلم بستانی، تره تیزک(شاهی)، جعفری، رازیانه، کرفس، مارچوبه، تره و تره فرنگی

حبوبات: جوی دو سر(چاو دار)، لپه، نخود و برنج کته ای

گوشت ها: آهو، اردک، بلدرچین، بنگشت، کمتر، شتر، خروس، شترمرغ، کباب و دل

مغزهای گیاهی: بادام هندی، بادام درختی تلخ، بادام کوهی، پسته، پسته کوهی، تخم آفتابگردان، چلغوز، گردو و فندق

ادویه ها: آویشن، اسپند، چای سبز و سیاه، خردل، دارچین، فلفل، گلپر، زردچوبه، زنجبیل، زنیان، زیره، انسیون، کاکائو، زعفران، سیاهدانه، وانیل، نمک و هل

متفرقه: سیلو، عسل، شکر سرخ یا سفید، عرق بهارنارنج، روغن زیتون و سرخ کردنی ها

 

مواد غذایی سرد و خشک، سودایی، خاک، پاییزی:

لبنیات: کشک و قارا

میوه ها: ازگیل، تمشک، آلبالو، انار ترش، سنجد، بالنگ، سیب ترش، نارنج، لیمو ترش، لیمو عمانی، گریپ فروت، غوره، کنار، ذخال اخته، به ترش، زرشک، زالزالک، شاه توت و تمر هندی

سبزی ها: ترشک، ریواس و گشنیز

حبوبات: ارزن، بقله خشک، برنج آبکش، جو، ذرت، عدس و ماش

گوشت ها: گاو، بز، قلوه، سیرابی و شیردان

مغزهای گیاهی: بلوط خوراکی و شاهدانه

ادویه ها: سماق، نشاسته و قهوه

متفرقه: سرکه، شکر فراوری شده صنعتی، آبغوره و انواع روغن صنعتی (کانولا، ذرت، کلزا، نباتی، جامد)

 

مواد غذایی سرد و تر، بلغمی، آب، زمستانی:

لبنیات: پنیر تازه، خامه، دوغ، ماست، سرشیر و شیر پاستوریزه

صیفی جات: خیار، اقسام کدو، گوجه فرنگی، هندوانه و کدو حلوایی

میوه ها: توت فرنگی، آلو، آلوچه، پرتقال، انار شیرین، زردآلو، شفتالو، شلیل کوهی، لیمو شیرین، نارنگی، هلو، کیوی و آب فشرده انار

ریشه ها: سیب زمینی

سبزی ها: اسفناج، بامیه، خرفه، قارچ خوراکی، کاسنی، کاهو و لوبیا سبز

حبوبات: بقله تازه و نخود سبز

گوشت ها: انواع ماهی و مغز گوسفند

مغزهای گیاهی: تخم کدو، به دانه، تخم هندوانه و خشخاش

متفرقه: اسفرزه، گلاب و ماء الشعیر

 

منبع: سایت سینای سلامت

   
   


 

جمشید مختاری

پیام های دیگران (1)



۱۳٩٠/۱/۱٠

دموی مزاج ها


 

دموی مزاج ها 

 

             از جنس هوا و گرم وتر است وبرای رساندن غذا واکسیژن به سلولها لازم است .و اگر زیاد شود مزه دهان شیرین می شود- سر سنگین شده – – چرت زدن  - کم حواس –کش آمدن آب دهان – زبان قرمز می شود مثل آنکه رب انار یا زرشک خورده باشد و بدن دچار خارش و دمل و جوش ریز بیشتر در گردن و بین دو کتف شده از لثه خون می آید و مضطرب میشود.
علت :
پرخوری وخوردن بیش از حد خون را زیاد می کند


غذای مضر برای دموی مزاج ها

 

               پر خوری - بادمجان – غذای نشاسته ای – آب یخ –شیرینی - غذای ممنوعه ناشتا (خاک شیر - بالهنگ – تخم ریحان – تخم مل – قدومه شیرازی – بالنگو – اسفرزه)

درمان:


        جو - سالاد با روغن زیتون و آب لیمو قبل از غذا – جوانه ها – سبزی – میوه

 

 

غذاهای مضر برای افراد دموی مزاج

              غذاهای سرخ شده، چرب و پر حجم، شیرینجات قنادی و مصنوعی، پرخوری، ادویه جات تند، غذاهای شور، انواع شور (کلم شور، خیار شور و...) گوشت زیاد، کره و خامه، غذاهای نشاسته ای، آب یخ، دوغ، نوشابه، تخم مرغ، نوشیدن مایعات همراه با غذا ویا بلافاصله بعد از آن، خرما، رطب، توت خشک، کشمش، سس، رب، ترشیجات، سرکه، سیر، چای، قهوه، نسکافه، ماست، بادمجان و غذاهای ساندویچی.
غذاهای مفید برای افراد دموی مزاج
              نوشیدن روزی شش لیوان آب خنک نیم ساعت قبل و دو ساعت و نیم بعد از غذا، زرشک، کاهو، خیار و میوه جات به خصوص سیب درختی همراه با پوست و دانه های آن، انار، سبزیجات، سوپ جو، لیمو ترش تازه، استفاده از سالاد قبل از غذا، روغن زیتون، حبوبات و غلات جوانه زده (مثل گندم، جوی دو سر، ماش و عدس)، بذرهای ملین (مانند خاکشیر، اسفرزه، تخم ریحان، بالنگو، بارهنگ، تخم مرو)، عسل به مقدار کم، غذاهای خام (میوه جات و سبزیجات)، انواع توت، به خصوص شاه توت، کدو خورشتی، نوشیدن دو تا سه لیوان آب زرشک که سریعا خون را به حالت طبیعی باز می گرداند، کم خوری، استفاده از غذاهای ساده و کم کالری، مانند سبزیجات بخار پز. به افرادی که دموی مزاج هستند نیز نرمش و ورزش توصیه می شود.

 


 

جمشید مختاری

پیام های دیگران (0)



۱۳٩٠/۱/۱٠

بلغمی مزاج ها


بلغمی

              بدن علیه خودش انقلاب می کند و رماتیسم مفصلی می آورد .مثل کشک و آب یا سفیده تخم مرغ است ومربوط به سیستم لنفاوی یا سیستم ایمنی یا است.از جنس آب وسرد و تر است و کسانی که سردی زیاد بخورند (ماست ترشی)بلغم فعال می شود. وزیر چشم پف کرده - مزه دهانشان ترش می شود – پوست شل و ول و سفید و آبکی می شود – پوست مقطعی سفید می شود (برص) و موها زود سفید می شود و مو – لک قهوه ای در سفیدی چشم و سردی دست وپا و پا درد و زانو درد – لرزش دست و پا (پارکینسون) دیر هضم شدن غذا – درد معده – تنگی نفس موقع خوردن غذا - قلنج می کنند و دوست دارند ماساژ بدهند و درد کمر و بین شانه ها و گرفتگی ماهیچه پشت گردن - کسل و خواب آلود – جاری شدن آب از دهان در خواب – دچار تپش قلب وقتی از خواب بیدار می شود - رقیق بودن آب بینی – ترشح بینی – سرفه زیاد - فراموشی – دفع ادرار زیاد همراه با فشار ضعف مثانه .

علت:            غذاهای لبنیات و ترشی و سرکه بلغم را زیاد می کند.
 
غذای مضر برای بلغمی مزاج ها:

            لبنیات – ترشی – لیته – شور – سیب زمینی – عدس – قارچ – گوشت گاو و گوساله – گوشت سفید(برای رماتیسمی ها بد بوده و درد را زیاد می کند)- چای – قهوه – نسکافه – میوه ترش و کال – نارنگی – کیوی – گرمک(سرد است) – خیار پوست کنده – لیمو شیرین – سوپ جو با زنجبیل

درمان:

              گوشت (شتر – گوسفند - کبوتر – سار – گنجشک) – ادویه جات (هل – دارچین – زنجبیل – زیره – زعفران – زنیا – سرنجان – خولنجان – سیر- موسیر – خردل) - سبزیجات(کرفس – نعناع – ریحان – جعفری – ترخون – مرزه) - کلم – مارچوبه – هویج - کدوحلوایی ( درصورت داشتن یبوست با ادویه گرم مصرف شود اگر یبوست ندارید مصرف نکنید ) - لیمو ترش – گندم – نخود – گردو هندی – قدومه شیرازی

 

 

غذاهای مفید برای افراد بلغمی مزاج



              تمام غذاهای گرمی بخش از قبیل گوشت شتر، گوسفند، کبوتر، سار، گنجشک، بوقلمون کباب شده و از میوه جات: همه ی میوه های رسیده و شیرین.

              از ادویه جات: هل، دارچین، زنجبیل، زعفران، جوز هندی، فلفل سیاه و فلفل سفید و دانه ی فلفل، دانه ی خردل، سیر، موسیر، از ریشه ها: چغندر، شلغم، هویج، کلم قمری، ترب سیاه و سفید.

            از سبزیجات: کلیه ی سبزی جات گرم، مانند: انواع کلم، ساقه ی کرفس، نعناع، ریحان، جعفری، مرزه، ترخون، تره و شوید. از حبوبات: نخود، گندم، لوبیا چیتی، لوبیا کشاورزی و یا کپسولی، دال عدس و لپه.

          در صورت استفاده از سایر حبوبات و غلات، بهتر است از ادویه جات گرم مانند: زیره ی سیاه، زیره ی سبز، زنجبیل، دارچین، هل، زعفران و کمی زرد چوبه استفاده شود.

           از بذرهای ملین مانند: تخم ریحان، تخم شربتی، قدومه ی شیرازی، خاکشیر و بارهنگ نیز می توان استفاده کرد.

          از خشکبار: بادام، گردو، فندق، پسته، کنجد، ارده مفید است و از عسل و شیره ی خرما می توان مصرف کرد.

           استفاده از این نوع مواد غذایی بسیاری از بیماری های اتوایمیون، مانند: بیماری های رماتیسم، پارکینسون و سایر بیماری های صعب العلاج را درمان می کند. اکثر افراد مبتلا به این بیماری ها از طبع سرد برخوردار هستند.


 

جمشید مختاری

پیام های دیگران (1)



۱۳٩٠/۱/۱٠

صفرا مزاج ها


صفرا مزاج ها

       یعنی شخصی که با مزاج پایه صفرا متولد شده
        آثار کواکب و سیارات و ستارگان و مزاج والدین و خیلی چیزهای دیگه دست به دست هم دادن تا یه کودک صفراوی متولد بشه
البته تشخیص مزاج در کودکی و طفولیت کار متخصصای طب سنتی هست
الان ویژگیهای فرد بزرگسال صفراوی رو تشریح میکنیم:
صفرا مثل آتش هست
شخص صفراوی یعنی شخصی که عنصر آتش از ارکان اربعه در وجودش از بقیه عناصر آب و خاک و هوا؛بیشتر هست ...
{ جنّ مطلقا از عنصر آتش ساخته شده...}...زنبور هم از جنس صفراست...
بگردید دنبال ویژگیهای آتش:
زود گـُــر میگیره و راحت هم خاموش میشه
آدمهای صفراوی زود قاط میزنن و خیلی سریع هم پشیمون میشن ...
اگر موقع عصبانیتشون یه پارچ آب یخ بریزید روی سرشون خیلی سریعتر خاموش و آروم میشن
دیدین بعضی آدما بداخلاقی میکنن ولی توی دلشون هیچی نیست؟زود هم آروم میشن انگار نه انگار همین چند لحظه قبل عصبانی و برافروخته بودن..پیله نمیکنن..لجباز نیستن...

آتش و حرارت همیشه به سمت بالا حرکت میکنه مثل صفرا! پس هیچ وقت رسوب نداره
یعنی آدم صفراوی هیچوقت کینه به دل نمیگیره ...بدیهای دیگران رو زود فراموش میکنه.

یه بار خواستم مزاج یکی از همکاران رو تشخیص بدم ازش پرسیدم زود عصبانی میشی؟گفت خیلی زود! گفتم: زود هم پشیمون میشی ؟..گفت: مثل سگ!!!

          صفرا باعث تیزی و حدت در جریان خون میشه ...خون در مغز این افراد فرز تر جریان داره پس مطالب رو زود میگیرن!!حافظه خوبی دارن ...حدت ذهن دارن..حاضر جواب و پر حرف هستن همیشه جواب توی آستین دارن .... کم نمیارن
اکثرا بسیار سریع و مثل فشفشه حرف میزنن ..یه دوست صفراوی دارم که از بس سریع حرف میزنه همیشه حرف " دال" رو جا میزاره....الفبا به گرد پای صحبتاش نمیرسن ...
*
هنوز سوال از دهنت در نیومده جوابت رو میدن

اعتماد به نفس و جسارت بالایی دارن که البته شدت و ضعف داره
یعنی ادمهای صفراوی یه قالب و تابلوی مشابه هم دارن با یه طیف وسیع ....
گاهی پر انرژی و پر تحرک هستن گاهی بی رمق و خسته
گاهی میل جنسی بالایی دارن و گاهی کم

اصلا تحمل ریاست دیگران رو ندارن!!!از انتقاد خوشش نمیاد...
خوابشان کم است ...
ما یه استاد صفراوی داشتیم که شبی 2 ساعت می خوابید البته احساس خستگی هم نمیکرد...
بد ترین فصل براشون تابستونه حسابی کلافه هستن و گرمایی

صفرا داغه مثل آتش پس حرارتش چربیهای بدن رو میسوزونه
پس آدم صفراوی لاغر هست و از اون ادمهایی هستش که هر چی میخوره بازم شکمش به پشت کمرش چسبیده و عمری در حسرت چاق شدن میسوزه...

مثالش همین ادمایی که همش دنبال رژیم چاقی میگردن هر چی هم میخورن چاق نمیشن...

قیافه آدمهای صفراوی:

            اکثرا صورتهای کشیده ای دارن با بینی و یا دهان بزرگ!!یا هردو بزرگه یا یکیشون...
چون صفرا از عنصر آتشه و باید از یه راهی خارج بشه تا نسوزیم!! راه خروجش هم بینی و دهان هست ...حالا یه دختر صفراوی دماغشو عمل کنه در واقع سیستم تهویه حرارت بدنشون رو دستکاری کرده....

ممکنه بر حسب شدت حرارت چشمای ریزی داشته باشن
بدنشون لاغر و رگهای پشت دستشون برجسته و مشخصه
سرشون بزرگه!! (کله گُنده)!!...

مردان صفراوی در قسمت جلوی سر کچل میشن ...
در دوران بلوغ قسمت پیشانی و گونه ها جوش میزنه و چانه از جوش در امانه
چون صفرا از حرارته و تا میتونه میره بالا پس زیاد به چونه کار نداره
چون حرارت دارن ،فولیکولهای مو در بدنشون میسوزه و بدنشون مثل آدمهای دموی مزاج پرمو و پشمالو نیست...چندان چهار شونه هم نیستن
قفسه سینه باریک و قد و بالای لاغر و کشیده دارن
رنگ پوست متمایل به زرد است و حالت سبزه و گندمگون ندارن
موی سر افراد صفراوی لخت و صاف نمیشه اکثر خشکه و فر داره
خوب!!
                 حالا یه بار دیگه ویژگیهای ظاهری افراد صفراوی رو مرور کنید و قیافه آقای احمدی نژاد و علیرضا خمسه رو تجسم کنید ...این دو نفر نمونه بارز مزاج صفراوی هستن
خاله شادونه!!که برنامه کودک اجرا میکنه هم کاملا چهره افراد صفراوی مزاج رو داره!!. ..ببخشید دیگه مجبوریم از کسایی مثال بزنیم که همه دیده باشن

            توی درمانگاه دو تا همکار صفراوی دارم: دقیقا صورت کشیده چهره متمایل به زرد لاغر با بینی بزرگ و دهان گشاد!! یکیشون وقتی میخنده نیشش تا بناگوش باز میشه اینجوری: هردو پر حرف ...و خیلی هم سریع و تند و فرز صحبت میکنن پر کار و پر انرژی...
یکیشون عین فشفشه راه میره
یه بار صفرای هردوشون همزمان زد بالا ...قاط زدن اساسی و حسابی دعواشون شد ...دو دقیقه بعد آروم شدن انگار نه انگار....

میزان بزرگی دهان و بینی رو نسبت به فرد ی با مزاج معتدل می سنجیم علی الخصوص اگر خانم باشن و انتظار نمیره یه خانم صفراوی دهان و بینی آنچنان بزرگی داشته باشه....به هر حال یه بزرگی در دهان یا بینی هست البته بستگی به شدت حرارت و صفرا داره
            من خودم امروز جایی یه خانم صفراوی دیدم با بینی متوسط و دهانی نسبتا بزرگ که البته بزرگیش به چشم نمیاد...رگهای پشت دستش برجسته بود و توی این سرما
بی جوراب و با کفش تابستونی می گشت!!!..صورتش هم کشیده بود و ته رنگ چهره اش زرد...صدای کلفتی داشت و بلند صحبت می کرد...
از طرفی بعید است شخص صفراوی مزاج، لب و دهان غنچه ای و بینی نهفته و ریز مثل ژاپنی ها داشته باشه...این رو به خاطر داشته باشید..(ممکنه طرف سرش یه مزاج مثل بلغمی داشته و تنش صفراوی و فرز و گرمایی است!!)
یا در تشخیص اشتباه کردید یا در سنجیدن میزان بزرگی دهان و بینی دچار خطای دید شدین....
از طرفی امروز بر خلاف قدیم اکثر مردم مزاج ترکیبی دارن یعنی سرشون یه مزاج و تنشون یه مزاج دیگه داره مثلا سر دموی مزاج و تن بلغمی

آدمهای صفراوی مزاج در نیمه ماه قمری وقتی قرص ماه کامل است دچار جوش و خروش بیشتری میشوند و احتمال اینکه برخوردها و رفتارهای گزنده ای نسبت به دیگران داشته باشند بالا تر است..

همونطور که جاذبه ماه باعث جزر و مد آب دریاهاست ،جزر و مد در بدن گرم مزاجان هم اتفاق میفته یعنی صفراوی ها و دَمَوی ها...

                   مثلا ممکنه در نیمه ماه قمری فرد صفراوی دچار عصبانیت های زودرس شده برخوردهای تند و شتاب زده ای نسبت به دیگران داشته باشد و قضاوت ها و برداشتهای نادرست که البته چون هیچ خودخوری ای ندارند و اکثرا افراد بی پرده و جسوری هستند ممکنه بسته به شرایط و نوع تربیت و هزار فاکتور موثر دیگه؛قضاوتهای نادرست نسبت به شخص مقابل رو به زبان بیارن و باعث دلخوری بشوند...
حتی ممکنه این اشخاص در نیمه ماه قمری اوضاع یک سایت رو به هم بریزند اما کم کم از 17 ماه قمری به بعد آرام میشن و به گوشه ای می خزند و ارسالهای عادی رو از سر میکیرند...و نسبت به خیلی چیزها بی تفاوت تر میشن
            ممکنه دست به ارسالهای دور از تامل بزنند که بعد از چند رو ز خودشان واقعا پشیمون می شن.....نمونه اش رو بارها با هم در این سایت شاهد بودیم..
اصولا صفراوی ها عجول هستند و بعضا با شتاب تصمیم میگیرند
هر گز گرم مزاجان صفراوی کار امروز رو به فردا نمی اندازند ..تاخیر و شک و دودلی در اجرای تصمیم ها ندارند...
باز هم بسته به نوع تربیت و شرایط زندگی!!صفراوی ها میتونند فرماندهان و مدیران جسوری باشند

مزاج صفراوی رو اگر در جهت مثبت رشد بدی انسانهای فوق العاده و شجاع و سالمی میشن !!

مثال:
                 یه خانم 24 ساله مهندس کامپیوتر از دانشگاه آزاد خیلی فرز و زبل و باهوش و معروف به پرحرفی!!....قد کشیده صورت کشیده دهان در حالت خندیدن بیخ تا بیخ باز میشه...بینی هم کمی بزرگتر از بقیه خواهر ها و مادرش....
سر سفره شام یه شب تابستانی جایی مهمونی هستن
تلفن به صدا در میاد و خبر قبولیه یکی از اقوام در دانشگاه آزاد ابلاغ میشه!!
یکی از حضار میگه:ولش بابا مدرک دانشگاه آزاد که به درد نمیخوره...
هنوز حرف از دهن این پیر مرد 70 ساله( که منظوری هم نداشت) در نیومده بود که این خانم قاطی کرد....تند تند شروع کرد به دفاع از مدرک دانشگاه آزاد و بدون در نظر گرفتن شان و سن و سال طرف مقابل کلی حرف زد آخرش هم زد زیر گریه!که مردم نمیفهمن ما هم زحمت کشیدیم و از این حرفها
              همه ساکت بودن کسی جرات حرف زدن نداشت چون سابقا به تجربه ثابت شده این وقتا باید سکوت کرد!!!وگرنه طرف بیشتر قاطی میکنه و ممکنه فحش هم بده...
این ویژگی افراد صفراویست که بسته به نوع تربیت و فرهنگ و ظرفیت وجغرافیای محل زندگی و...با گستاخی و بدون در نظر گرفتن شان طرف صحبت میکنن...اتفاقا این خانم در خانواده ای رشد کرده بود که کسی یه بار هم بهش نگفت بالای چشمت ابروست....پس گستاخی و به قولی زبون درازی!!در این شخص بیشتر نمود پیدا کرده...
تا اینجا باید متوجه شده باشید که همه صفراویها به یه اندازه صفاتشون نمود پیدا نمیکنه
اتفاقا چند دقیقه بعد این خانم آروم گرفت انگار نه انگار اتفاقی افتاده...میگفت و میخندید!!!!!..........

                 سن صفراوی+فصل تابستان+مزاج پایه صفرا+عدم یادگیری در کنترل خشم های آنی در خانواده !!!= گستاخی های دور از شان
بدیه قضیه اینه که این افراد راحت و بی پرده حرفشون رو میزنند و خودشون رو خالی میکنند بدون در نظر گرفتن مزاج و روحیه شخص مقابل ...خصوصا اگه شخص مقابل یه آدم سودایی مزاج باشه...

موهای افراد صفراوی مزاج خیلی زود چرب میشه گاهی بعضیهاشون میگن همینکه از حمام میایم بیرون موهامون چربه...
به خاطر اینکه صفرا چربیهای بدن رو میسوزونه و میاره بالا(مثل آتش و حرارت که همش میاد بالا) بعد چربیها رو از طریق پوست سر دفع میکنه..به خاطر همین چربی سوزیه که صفراویها لاغرن و هر چی میخورن چاق نمیشن

                 کف دست و پای افراد صفراوی همیشه گرمه خصوصا تابستانها که ممکنه از شدت داغی تاول بزنه احتمال تاول زدن خیلی کمه این حالت نادره ولی من بین یکی از آشناهام یه خانم 40 ساله میشناسم که هیچوقت جوراب نمیپوشه حتی زمستونها کف پاهاش داغه و تابستونها مرتب تاول میزنه
پس اگه با یکی از دوستاتون مصاحفه کردید و حس کردین کف دستش داغ و خشکه(بدون عرق) بدونید طرف صفراوی مزاجه...
اگه خیلی با علاقه مطالب این تاپیک رو به خاطر بسپارید با همین مصاحفه ساده میتونید خیلی چیزها رو در مورد دوستتون حدس بزنید...

صفراوی ها علاقه زیادی به خوردن آب یخ!!دارنکیسه صفرا در همسایگی معده س
کیسه صفرا حرارت داره و گرمه
یخ که داخل معده شد سرماش به کیسه صفرا میرسه و صفرای داخل کیسه رو بلور میکنه و این میشه مقدمه تشکیل سنگ صفرا!!!....

بعضی افراد از عرق بد بوی بدن شاکی هستن

عرق افراد سر د مزاج بوی بدی نداره اما عرق بدن افراد گرم مزاج مثل همین صفراوی ها ؛بدبوست

بچه صفراوی یه بچه لاغر و کم غذا اما فوق العاده شیطون و پرتحرک هست که مادرش میگه: بچم هیچی نمیخوره اما دیوار راست رو میگیره میره بالا!!
حتی توی خواب هم هی جفتک میزنه!!!بی قراری ناشی از مزاج گرم توی خواب هم راحتش نمیذاره.. شب گوشه اتاق می خوابه صبح توی ایوون باید پیداش کنی... ..

دیدین پیر مردها و پیرزنهای لاغر اندام اما شاد و پر انرژی و پر جنب و جوش؟؟
اینا دقیقا مثال آدمای صفراوی هستن...که به قولی حتی تا لب گور هم با پای خودشون میرن!!...

البته یه ویژگی صفراویها اینه که حالی به حولی هستن...یه وقت ممکنه خسته و بی انرژی باشن یه وقت هم دیگه اوج میگیرن حسسابی!!

باز هم بسته به خیلی چیزا و تربیت پایه و...ممکنه فرد صفراوی اهل هارت و پورت و بلف زدن باشه..که این هم خودش طیف وسیعی داره و در همه صفراویها به یه شدت و میزان نیست
مثلا شب قول میده:ال میکنم بل میکنم!!صبح انگار نه انگار...
به خاطر اینه زمان قول دادن صفراش اوج گرفته بود...موقعی که میزنه زیر قولش صفراش کمی فروکش کرده باید یه چای زنجبیل بهش بدی تا حسابی صفراش اوج بگیره تا به قولش عمل کنه
تو فامیلمون یه آقای صفراوی داریم اینقدر هارت و پورت میکنه که حد نداره
مثلا دیدن یکی میاد توی سایت:من ال هستم بل هستم قصد دارم این کار رو بکنم!!بعد 6 ماه منتظر میشینی میبینی طرف حتی یه کلمه دیگه هم ارسال نکرده...چون اون زمان صفراش اوج گرفته بود!!

اگه دو تا صفراوی با هم ازدواج کنن زندگی پر شور حرارتی خواهند داشت
بدیش اینه که وقتی دعواشون بشه ظرفی سالم توی آشپزخونه نمی ذارن ...یه بدی دیگه هم اینه که ممکنه هر کدوم بخوان رییس باشن

زن بلغمی هم میتونه با شوهر صفراوی کنار بیاد چون آرام و صبوره...اما آخرش این شوهر صفراوی از دست زن بلغمی و سرد مزاجش یا دق میکنه یا معتاد میشه...

اگه زن صفراوی و مرد بلغمی باشه این مرد میشه زن ذلیل ...چون صفراویها دوست دارن رییس باشن...

یه سوال؟ به نظرتون چه مشاغلی در جامعه برای صفراوی ها مناسب نیست؟؟

بدترین شغل برای صفراویها فروشنده بودن و راننده تاکسی بودنه!!داغون میشن اساسی..

مثال:

               یه پدر بزرگ 86ساله دارم که خیاطه. ..هنوزم که هنوزه میشینه با دقت یه پیرهنایی برای مادربزرگم میدوزه بیا و ببین....یه عمری مانتو مدرسه ماها رو پدربزرگم میدوخت
این پدربزگم یه تابلوی صفرای خالصه:
هنوز روی پای خودشه بدون کوچکترین وابستگی به کسی
شاد و خندون و در عین حال زود جوش میاره و زودی خاموش میشه
این همه سال ذررره ای کینه از کسی به دل نگرفته
لاغر
موهای جلوی سرش ریخته
بینی بزرگ!
عاشق رنگ قرمز
زود تصمیم میگیره و بی معطلی و دودلی! تصمیمش رو اجرا میکنه گاهی عجول به نظر میاد...
صفراویها در ازدواج ایرادهای بنی اسراییلی نمیگیرن و اگر واقعا عاشق کسی باشند از آسمان سنگ هم بباره تزلزلی در عشق اونها پیدا نمیشه
پدربزرگم هر بار عین یه پسر 18 ساله میشینه و ماجرای خواستگاریش از مادربزرگم رو با وجد تمام!!تعریف میکنه
یه دقیقه هم آروم نمیشینه حتما یه کاری واسه خودش درست میکنه و خودش رو سرگرم نگه میداره...یادمه بچه که بودم یه مسافرت باهاشون رفتم اوقات بیکاریش رو توی مسافرت کوبلن می بافت!!!! کارهای هنری رو دوست داره...
ما هر سال روز میلاد حضرت علی اکبر ع – روز جوان - رو زنگ میزنیم بهش تبریک میگیم!!!(اونوقت یکی باید روز سالمند زنگ بزنه به ما به اصطلاح جوونهای این دوره زمونه تبریک بگه!! )

بیماریهایی که صفراویها مستعد ابتلا به اونها هستن:
           احتمال ابتلا به فشار خون و انسداد عروق قلبی در افراد صفراوی مزاج کمه..افراد صفراوی مزاج دچار افزایش چربی خون نمیشن..

          در فصل تابستان با خوردن گرمی ها و استنشاق بوی گرم مثل بوی اسپند دچار سردرد در قسمت پیشانی میشن...زیاد زیر آفتاب موندن ...ورزش کردن زیر آفتاب برای اونها شدیدا مضر هست و باعث جوشش صفرا و بروز این سردرد میشه

         برای بهبود سردرد صفراوی و قاط زدنهای صفراوی بهترین درمان نوشیدن شربت سکنجبین هست که با سرکه طبیعی و عسل درست شده باشه نه سکنجبین پاستوریزه بازار!!

       آکنه صورت که در سن صفرا و در فصل تابستان و گرما و با خوردن شیرینی و گرمی ها بدتر میشه ...آکنه صفراوی قسمت چانه رو در گیر نمیکنه بلکه محدود به گونه ها و پیشانی و سر هست..آکنه های نوک تیز که نوکش زرده نشانه غلبه صفراست...
صفراوی ها دچار اگزما و خارش های پوستی میشن که در فصل تابستان و با خوردن گرمی بد تر میشه اما زمستان از این اگزما در امانند

غلبه صفرا میتونه باعث آروغ تلخ،مزه تلخ دهان و حالت تهوع بشه...
کلا مزه تلخ دهان نشانه غلبه صفراست ...یه دوستی داشتم مدتی دچار غلبه صفرا بود آنقدر از تلخی دهان شاکی بود که میگفت شب اگه بخوابم خواب ببینم دارم شیرینی می خورم اون شیرینی توی خواب هم مزه تلخ میده....

ادرار غلیظ و زرد پررنگ همراه با سوزش و بوی تند نشانه غلبه صفراست
یادمه یا مریضی داشتم این شکایت رو داشت بهش میگفتم ممکنه عفونت ادرار داشته باشی میگفت نه من هر وقت گرمی بخورم اینطور میشه....

غلبه صفرا در مغز باعث خشکی مغز و عصبانیت های آنی میشه که میتونه منجر به جنون و پرخاشگریهای خطرناک بشه ....مقدمه ورود به این مرحله ،بی خوابی هستش ....

یعنی اگه یه صفراوی مزاج یه مدت بی خواب بشه ...مزه دهنش تلخ بشه و شامه و شنواییش قوی بشه این نشون میده که ممکنه این فرد در چند روز آینده یه قاط اساسی بزنه...
صفرا خشکه..
هر چی خشکی در مغز بیشتر ===حس بویایی و شنوایی قویتر!!

مثال:
               یه همکار صفراوی داشتم یه خانم جوون و لاغر ...سر درشت... بینی جراحی شده!! خیلی هم سریع صحبت میکرد....
یادمه وقتی هوا رو به گرمی رفت یه مدتی هی بهم زنگ میزد که زودتراز اون برم شیفت اورژانس رو تحویل بگیرم چون هر کاری کرد تا 3 -4 صبح خوابش نبرد ه و بنابراین خسته س و نمیتونه زود بیاد
هر وقت هم میومد کلافه بود ...هی میگفت دهنم تلخه...میرفت پیش پرستارا بهش امپول ضد تهوع تزریق میکردن ...چون همش احساس دل به هم خوردگی داشت

                  حالا خوراک موقع استراحتش چی بود؟؟هی قهوه و چیپس می خورد...یعنی دقیقا چیزایی که مزاج گرم و خشک دارن....
فکر میکرد با قهوه خستگی ناشی از بی خوابیش رفع میشه ...اما باعث تشدید صفراش میشد...
خلاصه یکی دو هفته به این منوال گذشت یه روز در میون پیامک میداد که من زودتر برم شیفت رو تحویل بگیرم چون بازم نتونست بخوابه....

                  یه روز ظهر موقع برگشتن با هم بودیم یه پرایدی آروم میزنه به ماشینش...هیچ خطی هم برنداشت اما ناگهان قاطی زد دیدنی یه پرخاش و جنگ و جدالی با راننده پراید راه انداخت که حد نداشت ...کسی هم جلودارش نبود ...زنگ زد 110 !یه ماشین پلیس و 2 تا افسر بیچاره رو الاف خشم ناگهانی خودش کرد ....افسر مونده بود چی بگه!!

                 اون بی خوابی ها و تلخی دهان همه هشدار غلبه صفرا و جنون انی بودن!!...
اگه کمی بیشتر طب سنتی رو تحویل بگیریم اونوقت با روزی دو سه استکان شربت سکنجبین حال این جور ادما حسابی جا میاد هم راحت می خوابن هم تلخی دهن رفع میشه هم جلوی خشم انی اونم زیر ظل آفتاب یه ظهر گرم!!گرفته میشه...

            اگه شربت سکنجبین سخته،میتونید از شربت آب لیموی تازه استفاده کنید ...
اتفاقا بارها بهش گفتم شربت آب لیمو بخور ! بعد از 10 روز مقداری اب لیمو ریخت داخل چای و خورد میگفت درجا تلخی دهنم برطرف شد و دیگه هم پیش نیومد...

             یه مشکل صفراوی ها خصوصا پسرهای صفراوی ،طاسی سر در قسمت جلو ی سر هستش برای جلوگیری از این طاسی بهترین کار حجامت در سن اوج صفرا یعنی حدود 20الی 28 سالگی هستش (حجامت بین دو کتف و حجامت سر تحت نظر پزشک وارد وبا تجربه!)

صفراوی ها عموما خواب دعوا مرافعه و جنگ و بزن بزن و جکی جان و بروسلی میبینن
صفراوی ها چکار کنند تا سالم تر بمانند؟؟


از هوای خنک بیشتر بهره مند بشن ..
از کار و ورزش و فعالیت زیر آفتاب خصوصا در فصل تابستان خودداری کنند
بهترین زمان ورزش براشون صبح زود یا غروب و شب هست وقتی هوا خنکه..
شربت آب لیمو رو فراموش نکنن
مایعات بیشتر مصرف کنن تا ادرارشون به رنگ زرد لیمویی باشه ..ادرار غلیظ و زرد و پررنگ با سوزش نشانه اوج گرفتن صفراست پس با مصرف مایعات خنک مثل شربت آب لیمو و سکنجبین ،این حالت رو رفع کنن
بهتره با مطالعه بیشتر راههای کنترل خشم و عصبانیت رو یاد بگیرن!!
وبا عمل بیشتر به احادیثی که در این زمینه اومده و با تکرار و تمرین ، بر خشم های انی خودشون غلبه کنن چون همونطور که گفتم مزاج خشم ،گرم و خشکه و باعث سوخت صفرا و تولید اخلاط بیماریزا در بدن هر فردی خصوصا افراد صفراوی مزاج میشه.."یه فامیل صفراوی داشتیم کنار وسیله کارش یه کاغذ گذاشته بود روش نوشته بود" اخــــلاق سگی ممنوع!!"

غذاهای مضر برای افراد صفراوی مزاج:

 

مصرف زیاد ادویه و تخم مرغ و سیر و گوشت قرمز ...موز ..خربزه...آناناس ...طالبی ...انجیر...گردو...پسته...فندق...سیاه دانه و شنبلیله..
اینها رو میتونن مصرف کنن اما زیاده روی نشه...
خواه نا خواه ادم صفراوی میگه از گردو و فنق خوشم نمیاد چون هر وقت می خورم دهنم آفت میزنه یا جوشای صورتم بیشتر میشه....

بهتره غذاهای گرم مزاج رو با مُصلــِــح ؛ - یعنی یه چیزی که از گرمیه مزاج اون غذا کم کنه و معتدلش کنه- مصرف کنن
مصلح غذاهای گرم رو هم کم کم توی تاپیک "تو آنی که می خوری" میگم

غذاهای سازگار با مزاج صفراوی ها:


مرکبات..خیار – انار – زرشک – گیلاس – آلبالو – گوجه سبز - سوپ جو – کاهو – اسفناج – لیموترش تازه همراه با غذا و....

بهترین نوشیدنی برای رفع عطش صفراوی ها که اتفاقا خیلی هم عطش دارن ؛عرق کاسنی و عرق شاه تره هستش
میتونن نیم ساعت قبل از غذا یه لیوان شربت زرشک بنوشند

میتونن تخم خیار+تخم کاهو+مغز تخم هندوانه+تخم کاسنی(هر کدوم رو که تونستید از عطاری گیر بیارید) به مقدار مساوی از هر کدوم آسیاب کنید با هم مخلوط کنید و یه قاشق غذا خوری از این مخلوط رو در یه لیوان آب حل کنید و میل کنید ....این برای فرونشاندن صفرا و عطش ناشی از اون خیلی مفیده...

افراد صفراوی مستعد بروز چه بیماریهایی هستند:


اضطراب
تپش قلب
سوزش ادرار بدون علت
اگزمایی که تابستونا بدتر میشه
لاغر شدن شدید و بی علت
شوره سر
لکه بینی و افزایش خونریزی قاعدگی
سرفه خشک
         یه اختلال روانپزشکی به اسم "دو شخصیتی"؛همونطور که گفتم صفرا میتونه باعث بشه که شخص حالی به حولی باشه میگه میخنده خوشه یهو قاط میزنه...یا هارت و پورت میکنه اُلدُرم بُلدُرم راه میندازه بعد میبینی هیچی توش نیست هیچ پخی نیست!!

حالا حالت شدیدترش میشه اختلال 2 شخصیتی...
        این مثال اختلال 2 شخصیتی نیست یه نمونه از حالی به حولی بودنه صفراویهاست:
        یه معلم زبان داشتیم یه خانم صفراوی و شاد !که اصرار داشت ماهم تو کلاسش شاد باشیم. ..خیلی خوش بود...یهویی یه امر خلاف میلش تو کلاس میدید قاط میزد دیدنی... طرف رو می شست پهن میکرد جلوی آفتاب 2 ثانیه بعد دوباره بساط چه چه و گلخنده پهن بود یعنی عصبانیتش تا اخر کلاس طول نمیکشید بین بچه ها به یه آدمunstable !معروف بود...

خوب!دیگه هر چی از صفرا داشتم گفتم
            فقط یادتون باشه این مزاج یه مزاج عادی هستش من بیماری و مرض بهتون معرفی نکردم بلکه مزاج خیلی از ادمای عادی دور و برمون رو که روزمره باهاشون سرو کار داریم گفتم و اینکه چیکار کنن تا سالمتر باشن چی بخورن چی نخورن ...چه اخلاقایی دارن
بسته به تربیت و محیط زندگی ممکنه از تابلوی صفرا صفات خوب یا بدش بیشتر نمود پیدا کنه...
.از رئیس جمهور و یه فرمانده موفق و شجاع جنگ تا آدم دم دمی مزاج و بد اخلاقی که هیچی توش نیست...
اگه درست تربیت بشن و خودشون هم در خصوص تربیت خودشون بیشتر کار کنن به نظرم میتونن انسانهای موفقق و نو آور و مبتکری باشن
گرم مزاجهای آینده ساز!!!...

اختلال دو شخصیتی با دو قطبی فرق داره با هم !!
وقتی میگیم "اختلال" یعنی فرد دچار غلبه یه خلط مثلا صفرا یا ...شده و بیماره و احتیاج به درمان داره نه اینکه مزاجش صفرا باشه...
همونطور که صفراویها خودشون بی کینه هستن توقع دارن دیگران هم از رفتارهای اونا کینه ای به دل نگیرن اگه مثلا سر یه سودایی قاط بزنن ،سودایی خودخوری میکنه و به دل میگیره صفراوی میگه:اه!چه ادم بی خودی!!مگه من چی گفتم؟!!...یعنی از همه توقع بی خیالی داره... (حتی سودایی مدتها از کارهای خودش عذاب وجدان داره و هی گیر میده به قضیه!!)..
صفراوی زود پشیمون میشه و گیر نمیده ...زود بی خیال میشه چون گیر نمیده به نظر میاد پشیمون نشده...

در مورد دومی ( خون ) مزاجها : اونا هم گرم مزاجن و بسته به شدت حرارت ممکنه بینی و دهان بزرگی داشته باشن
یا ممکنه سرش صفراوی باشه و هیکلش دموی...چون هیکلی و دموی بودن مال صفراوی ها نیست...
              سن بالای 35 سال دیگه سن سردیه...اگه طرف شکم داره یعنی شکمش بلغمی شده چاقی ای که بیشتر در شکم و نیم تنه متمرکز باشه مال بلغمه...یعنی طرف مزاج پایه اش گرمه منتها الان به مقتضای سن سردی ،سردی افتاده در شکمش
باز قاطی نکنیدا!!اینایی که گفتم اصلا سخت نیست نکاتش رو کنار هم یادداشت کنید و تمرین کنید در ضمن برای تشخیص مزاج هم باید به ظاهر جسمی توجه کنید هم رفتارها..


این حدیث رو شنیدید:؟
             شیطان در رگهای انسان جریان داره و در خون انسان به همه جای بدنش میرسه؟؟
با توجه به اینکه شیطان و دودمانش همه از جنس جن هستن و جن هم از آتش پس فکر کنید ببینید وقتی به شیطان جولان تاخت و تاز میدیم چه بلایی سرمون میاد
به نظرم حدیث قابل تاملیه..

یک تعریف مختصر از صفرا


صفرا ماده ای سبز رنگ و تلخ مزه هست که در کبد ساخته میشه و در کیسه صفرا که درست زیر کبد قرار گرفته ذخیره میشه
            صفرا از آب و چربی و پروتئین و یه سری ترکیبات دیگه ساخته شده
چربی صفرا همون چربی معروف خودمون یعنی" کلسترول" هست
در طب قدیم اومده که افزایش کلسترول خون فرد رو صفراوی مزاج میکنه
از طرفی ممکنه بدون هیچ مشکل و بیماری ای ،صفرای فرد بر دیگر اخلاطش برتری داشته باشه
مثلا جوونتر ها صفراوی مزاج تر از پیرها هستن برای همین جوشی تر و بر افروخته تر هستن
آمریکاییها هم صفرای خونشون از آدمای دیگه بیشتره
*@*@*@*@*@*@
از علایم غلبه خلط صفرا بر بقیه اخلاط(یعنی خون و بلغم و سودا) :

بی اشتهایی
تهوع و و یه نیمچه استفراغی که یه مایع تلخ زرد – سبز رو از معده به دهان بالا میاره
گزگز و سوزن سوزن شدن پوست(مثلا یکی از مریضام که کلسترول خونش خیلی بالا بود و چند تا از علائم صفراوی شدن رو داشت ابراز میکرد که احساس میکنه انگار در قسمتهای مختلف پوست بدنش سوزن فرو میکنن یا انگار یکی نیشگونش میگیره...!!)
خشکی دهان و بینی
مزه تلخ دهان
زرد شدن رنگ چهره
زبان زبر و خشک میشه
فرد احساس گرما میکنه و از نسیمهای خنک لذت میبره
دیدن خوابهای آتشین مثلا دیدن خواب بخار حمام و آتیش و از این جور چیزها و اگه دیگه خیلی صفراوی باشه چیزهایی که زرد نیستن رو هم به رنگ زرد میبینه......

اگه یه وقت در اثر ناپرهیزی و افراط و تفریط دچار این علائم شدین و احساس کردین که صفرای خونتون بالا زده بهتره ترکیبات صفرا بُر مصرف کنین
مثلا دم کرده نعنا قبل از غذا و هویج و آرتیشو یا کنگر فرنگی........اینا صفرا بُر هستن
صفراوی شدن باعث یه سری سردردهایی میشه که نوشیدن یه لیوان چای که لیمو ترش داخلش چلونده باشیم میتونه خیلی سریع باعث بهبود این سردرد بشه

در مزاج صفراوی پوست به رنگ زرد درمیاد
در پزشکی هم داریم اگه مقدار بیلی روبین که یکی از اسیدهای ذخیره شده در کیسه صفراست بالا بره پوست بدن زرد میشه
البته این زردی همیشه اوله اولش از سفیدی چشم شروع میشه
یعنی اگه از فرق سر تا نوک پاهاتون عینهو لیمو زرد باشه اما صلبیه و سفیدی چشم زرد نباشه این زردی ناشی از صفرا نیست بلکه: شاید مرکبات زیاد خوردین یا تیرویید کم کار بوده که بدون درگیر شدن چشم ، بقیه بدنتون زرد شده
به هر حال تا اینجا با ترکیب مطالب طب قدیم و جدید :
زردی پوشت ناشی از غلبه صفرا اول از همه از سفیدی چشم شروع میشه و بر حسب شدت پوست بدن رو هم درگیر میکنه و درگیری پوست بدون درگیری چشم نداریم البته اگر در اثر انسداد مسیر خروج صفرا به روده صفرای خون بالا بره خارش پوست هم داریم (خارش + زردی پوست که مایل به سبزه


 

جمشید مختاری

پیام های دیگران (2)



۱۳٩٠/۱/۱٠

سودایی مزاج ها


سودایی مزاج ها

سودا یکی دیگه از اخلاط چهارگانه س که رنگش سیاهه(قرمز تیره)
خوده سودا به عربی یعنی سیاهی
در رگها هست بیشتر تمایل به رسوب داره ودر پزشکی معادل" سدیمان" هستش اضافیه اون در طحال ذخیره میشه

معادل سودا میشه عنصر خاک در طبیعت..
حالا ویژگیهای خاک چیه؟
خاک سرد و سنگینه .خشکه...
همش تمایل داره رسوب کنه...
خود به خود جابجا نمیشه و اوج نمیگیره مگر با باد!!...
میشه روش نقش و نگار کشید...
همه چیز هم آخرش به خاک تبدیل میشه

آدم سودایی چه قیافه ای داره؟؟

آدمهای لاغری هستن
رنگ چهره بادمجانی وتیره س
خصوصا دور چشماشون تیره تر هستشعلت تیره بودن دور چشم رسوب سودا در عروق ریز پلکهاست و علت دیگه ای نداره
جمجمه ادمهای سودایی نسبت به هیکلشون کوچیکه...یعنی سر و صورت کوچکی دارن( نسبت به هیکلشون)
پوست بدنشون خشکه
این خشکی رو خودشون احساس میکنن ممکنه به چشم نیاد بیشتر احساس میشه
هر تیرگی دور چشم نشانه سوداست حالا یا مزاج پایه فرد سوداست یا در اثر برخی علل سودا بهش اضافه شده...خلاصه اگه دیدید دور چشم کسی تیره تر از صورتش بود بدونید سودای خونش رفته بالا!!

خصوصیات اخلاقی افراد سودایی:

 

مزاج سرد و خشک دارن..
زود دوست نمیشن..در دوستی ها و کارهاشون خیلی احتیاط میکنن پس کمتر گول می خورن!!
        حد و مرز خودشون رو مشخص میکنن!و اجازه نمیدن کسی قدم به حریم اونها بذاره
          مثلا اگه در محیط کار همه یه کمد داشته باشن ادم سودایی روی کمدش اسمش رو می نویسه!!که؛ آره!!این مال منه! بهش چپ چپ نگاه نکنید...
یا مثلا در آپارتمان قسمتی از دیوار حیاط رو با رنگ علامت میذارن که یعنی اینجا تا اینجا مال ماشینه منه!!حتی اگه خالی بود کسی از همسایه ها حق نداره ماشینش رو بذاره....
         البته "مشخص کردن حد و مرز" هم طیف داره همه سودایی ها تا این حد تابلو برخورد نمیکنن...ممکنه حد و مرز رو در ذهنشون تعریف کنن کسی هم خبر نداشته باشه به محض اینکه کسی وارد اون حد شد اوضاع شلوغ میشه
حرکات افراد رو زیر نظر دارن و مرتب ازشون نکته در میارن!!گاهی هم نکته ها واقعیه و اینقدر ریزه که توجه هیچکس رو به خودش جلب نمیکرد و ممکنه بقیه ابراز کنن که ؛ای بابا !عجب ادم باهوشی !به چه چیزی توجه کرد...
این از هوش زیاد نیست از نکته سنجی و ریزبینی اونهاست
گاهی نکته سنجی های واهی و بی خود دارن از سر بدبینی و بددلی!!
           در بررسی اوضاع بسیار موشکافانه و دقیق هستن همه جوانب رو در نظر میگیرن اما در تصمیم گیری مقداری مشکل دارن..
           پس میتونن یه مشاور موفق باشن و مدیر رو از همه اوضاع با خبر کنن اما مدیر موفقی نمیشن!! چون شک و دو دلی و این پا اون پا کردن از ویژگیهای سوداییهاست...و نمی تونن تصمیم های مهم و اجرایی و چه بسا یه تصمیم ساده بگیرن... 

 نکته سنجی و ریزبینی در سودایی مزاجها:


این ویژگی میتونه در هر جهتی پرورش پیدا کنه؛مثبت ...منفی...خوب...بد...
جنبه مثبت:
یه دبیر شیمی داشتیم سال سوم دبیرستان ! یه خانم معلم با سر و صورتی که نسبت به هیکلش ظریفتر و ریز تر بود
چهره بادمجانی رنگی داشت ...عموما رنگ چهره سودایی ها بادمجانی و تیره هستش..
دقت کنید بادمجانی با "سبزه رو" بودن فرق میکنه
یه معلم فوق العاده منظم فوق العاده با برنامه ...
در تدریس شیمی بسیار نکته سنج ودقیق و ریز بین بود...
عین یه استاد دانشگاه کار کشته...مو رو از ماست می کشید..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثال دیگه:
یه مهندس برق آقای 45 ساله
سر نسبت به هیکل کوچکتره آنقدر در درس و رشته خودش ریزبین و موشکافه که حد نداره ...همه فکر میکنن فرد بسیار باهوشیه در صورتی که گفتم این از هوش زیاد نیست بلکه از دقت نظر زیاد افراد سوداوی مزاجه...
در حرفه و شغل خودش بسیار ادم موفقیه و از اونجایی که رشته برق و الکترونیک به دقت و توجه زیادی هم احتیاج داره ایشون از این جهت کم نذاشته

یا مثلا در حرفه پزشکی:تصور کنید یه خانمی که صورتش و سرش نسبت به تنش کوچکتر بود ...چندان باهوش هم نبود اما درتشخیص بیماریها عین یه کاراگاه عمل میکرد عین یه باز جوی دقیق!!خیلی ریزبین و با وسواس پیش میرفت تا به تشخیص برسه...همه جوانب و شرح حال بیمار رو در نظر می گرفت یه نکته هایی به ذهنش میرسید که دور از تصور بود...اما در نسخه نویسی(یعنی تصمیم گیری نهایی )یه کم این پا اون پا میکرد..

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

              یه استاد گوش و حلق و بینی رو تصور کنید که سودایی باشه !!2 متر قد داشت اما سایز جمجمه ش اصلا به قدش نمی اومد و ریزتر بود...یادمه قشنگ دور چشماش یه هاله تیره داشت...اه!اینقدر توی کارش دقیق بود ادم حوصله ش سر می رفت به خاطر وسواسی که سودایی ها در کارهاشون دارن این استادمون یه مطلب رو صد دفعه میگفت!!....فضای داخل گوش هم یه فضای چند میلیمتری هستش ...این فرد به خاطر ریزبینی و دقت زیاد در جراحی هاش شخص موفقی بود...
از طرفی چون سودایی ها دو دل و کمی شکاک هستن این استادمون همش ماها رو از شستن گوش بیماران می ترسوند هی می گفت :ممکنه پرده گوش بیمار سوراخ باشه و شماها ندونید و با شستن گوش اوضاع بدتر میشه....هر جلسه این حرفو تکرار میکرد تا جایی که دیگه اعتماد به نفسی برای شستن گوش بیمار نداشتیم...
سودایی ها میتونن بازپرسها کارآگاهان و یا چشم پزشکان موفقی باشن و هر حرفه ای که خیلی به وسواس و دقت و توجه نیاز داره...
همچین" دل گــُنده" نیستن و زود تصمیم نمیگیرن اول به همه چی شک میکنن بعد کم کم به نتیجه میرسن...عین یه باز پرس به قضایا نگاه میکنن

سودای ها ریزبین و نکته سنج هستن
حتی این برخوردشون رو در اینترنت هم نشون میدن
یه نکته ها و برداشت هایی از حرفها و ارسالهای دیگران دارن که طرف اصلا همچین منظوری نداشت
مثالش کاربرانی که به ارسال همه شک دارن ....یه جور نگاه بدبینانه به نظرات دیگران دارن مرتب دچار سوء تفاهم میشن ...بد برداشت میکنن...و به خاطر همین همش دیگران رو زیر سوال می برن نه که حالت بازجویی هم دارن...انگار داخل سایت همه باید بهشون جواب پس بدن!...
مثلا به جای جناب! بهشون بگید عالیجناب!...بد برداشت میکنن..
پس یه ویژگی سودایی ها شده نکته سنجی ها در حدی که از اصل مطلب عقب میفتن ..
انسانهای بد بین...بد تا!...ناراحت مزاج...حساس...خود خور ..غصه خور...
هم خیلی زود بهشون بر می خوره هم کینه به دل میگیرن
البته اینا همش مثاله!هر کی به خودش گرفت و ناراحت شد مطمئن باشه مزاجش سوداست....

افرادی که مرتب از گفتار و رفتار دیگران سوء برداشت دارند
بدبینانه به اتفاقات نگاه میکنند
مثلا کسی بهش سلام کنه توی دلش میگه:"منظورش چی بود؟ نکنه ازم پول قرض می خواد؟.."
تا یه سوالی ازش می پرسی میگه:منظور؟
برخی این شک رو بروز میدن برخی نه!تو ذهنشون مرتب زیر و رو میکنن که فلانی منظورش از اون برخوردش چی بود؟ و این رو در مرحله ذهن نگه میدارن و دچار خوددرگیری میشن ...
مثلا تو محیط کار یه ارباب رجوع زیاد باهاش گرم بگیره خودش رو جمع و جور میکنه میگه این منظورش چیه ؟ ...برای همین برخوردشون عین مزاجشون کمی سرد و خشکه... به خاطر بدبینی هایی که دارن جوری رفتار میکنن که به کسی رو ندن...
عموما رفتاری شبیه باز پرسها و ارتشی ها دارن...
تابع نظم و مقررات هستن اگه کسی بالای سرشون هم نباشه ساعت ورود و خروجشون رو دقیق می زنند
بعضی سودایی ها توی خونه واسه خودشون رژه میرن ..یه نظم خاصی دارن

یه خاصیت خاک اینه که هر چیزی بالاخره یه روزی خاک میشه...
درست؟
خوب!هر مزاجی هم روزی به سودا کشیده میشه...
سودا سرنوشت هر مزاجیه...
یعنی ممکنه خلق و خوی ادمهای سودایی رو هر کسی با هر مزاج دیگه ای هم داشته باشه
ممکنه یه ادم صفراوی زیر چشماش کبود باشه....خوب!این یعنی چی؟
یعنی طرف مزاج پایه ش صفراست ...حالا مقداری از صفراش سوخته و شده سودا....((مقداری سودا در حد اعتدال رو همه ادمها دارن ...اما اگه در اثر سوختن سایر اخلاط ایجاد بشه دیگه چیز معتدلی نیست))
یعنی سودایی که در حد اعتدال داشته حالا شده خارج و بیش از حد اعتدال
مثلا برای خودم یا هر کسی با یه حرفه پردردسر و خسته کننده:از سال آخر دانشگاه به این ور یعنی درست از وقتی که مستقیم با بیماران و دردسرهاشون ارتباط دارم خصوصا شبهای وحشتناک کشیک! سودایی شدم
حالا یه سودای معتدل بودم و از اعتدال خارج شدم یا هر مزاج دیگه ای که بالاخره در اثر استرس و ترس و خستگی و غصه و...سودا بهم اضافه شد....
دقیقا از زمان انترنی به این ور ادم حساسی شدم به حرفهایی که اصلا قبلا برام پشیزی نمی ارزیدن الان کلی اهمیت میدم و ممکنه زودتر از قبل ناراحت بشم
هر وقت هم خسته(خستگی) میشم یا مدتی بی خوابی میکشم دور چشمام تیره تر میشه و گود میفته این هم یعنی سودام در اثر خستگی رفته بالا....

پس ممکنه خصوصیات اخلاقی سودایی ها رو خیلی ها داشته باشن
یه مثال از مزاج پایه سودا یادم میاد...همین پسره که توی سریال ترانه مادری نقش پویا رو بازی میکرد...سایز جمجمه ش نسبت به قد و قواره ش کمی کوچیک بود...
این حتما سودایی مزاجه ...حالا این دلیل نمیشه همه بدی های سودایی ها رو هم داشته باشه ....سودا اگه به جا و معتدل باشه اتفاقا چیز خوبی هم هست...

در ضمن ممکنه یکی مزاجش اصلا سودایی نباشه اما زیر دست یه مادر یا پدر سودایی بزرگ بشه یا کافیه یه مادرشوهریا مادرزن سودایی نصیبش بشه:

همنشینی با ادمهای سودایی باعث افزایش سودا در بدن میشه......البته سودایی های منفی نه مثبت
همنشینی با ادمهای بد اخلاق و بد قیافه باعث افزایش سودا در بدن میشه
یک غم فروخورده یه غصه ای که سالها در دل مانده و با کسی لام تا کام در مورد اون مشکل صحبت نشده ،این غم!باعث افزایش سودا در بدن میشه و هر کسی با هر مزاجی رو به سودایی شدن میکشونه


شما از خصوصیات سودایی ها چیزی بهتون نماسیده؟؟یا کسی رو دور و برتون کشف نکردین؟

             یه پدر سودایی(سر نسبت به هیکل کوچیکتر) که تمام امور خونه رو زیر نظر داره..واسه هر اتفاقی یا هر وسیله ای که گم بشه همه رو بازجویی میکنه..مثلا میاد خونه میگه:صبح این آینه اینجا بود الان چرا اونجاست؟کار کی بود؟ چرا این کار رو کردید؟
ممکنه مرد سودایی بیاد هر ماه از تمام تماسهای تلفنی زن و بچه ش پرینت برداره ببینه کی به کی زنگ زد...یا اینکه مرتب آخرین تماسها رو چک میکنه ببینه هر کی چه مدت با تلفن حرف زده...
              ممکنه مرتب به نظم آشپزخانه هم که به مرد ربطی نداره مرتب گیر بده ...به اوضاع کابینتها گیر بده... اگه حریف زنش نشه خودش دست به کار میشه مرتب آشپزخانه رو ردیف میکنه کابینتها رو جابجا میکنه و بعضا به خاطر همین دخالتها خانمش باهاش درگیری داره
            حتی اگه همه چی سر جاش باشه بازم میگرده یه گیری پیدا میکنه...که مثلا نوک چاقو کثیفه چرا خوب نشستین؟ اصلا چاقو رو کی شسته مادر یا دختر؟؟...
یکی از دوستام یه پدر سودایی داشت میگفت گاهی میره بالای صندلی یواشکی از شیشه بالای در ببینه من توی اتاقم چی کار میکنم
یا از سوراخ کلید در دید میزنه......میگفت مرتب مارو زیر نظر داشت ببینه واقعا درس می خونیم یا نه...
به خاطر همین زیر نظر داشتنها و گیر دادنها اعتماد به نفس بچه ها سلب میشه عین اون استاد جراح گوش و حلق و بینی که اعتماد به نفسی برای شستشوی ساده گوش! برامون نذاشت....

             بعضی سودایی ها با خودشون حرف میزنن...خاطرات بد زندگی و بدیهای دیگران رو بارها برای خودشون تعریف میکنن ...و بعضا در تنهایی میزنن زیر گریه ساعتها زانوی غم بغل میگیرن خودخوری میکنن و غصه های بی خود می خورن
            بعضا به خاطر بدبینی و شک و وسواس دچار خوددرگیریهای فکری میشن جوری که مرتب صحنه ظلم و و آزار دیگران به خودشون رو تصور میکنن صحنه های غمناک از مرگ و تشیع جنازه خودشون یا دوستان و اقوام اینکه افتادن زندان و دارن کتک میخورن...صحنه دعوا و مشاجره و مظلوم واقع شدن خودشون (هنوز اتفاق نیفتاده نه حقی ازش ضایع شده نه کسی چیزی بهش گفته اما عین خاک روی همه چی رسوب میکنه و ریز ریز نکات منفی رو از وقایع استخراج میکنه).....در افکارشون خودشون رو مرکز هر چی مظلومیت و بدبختی قرار میدن و دیگران و روزگار و رئیس شرکت و خواهر شوهر و مادر زن و...رو عامل بدبختی ها و فلاکت های خیالی خودشون میدونن...بعد تو ذهنشون در مقام دفاع بر میان ...
               خلاصه خیلی با خودشون در گیرن این درگیری هم شدت و ضعف داره
بعضیها که از بس از اینجور افکار دارن آخرش افسردگی میگیرن و کم کم رابطه شون رو با بقیه کم رنگ میکنن تا آزاری از کسی بهشون نرسه...
             گفتم،اینم شدت و ضعف داره و الزاما هر سودایی مزاجی تا این حد خوددرگیری نداره
            اگه یه دختر سودایی زیر دست والدین سودایی بزرگ بشه یا مثلا در کودکی والدین ش رو از دست بده و سختی روزگار زیاد بکشه اوضاعش وخیم تره حتی بدبینی و نکته سنجیش به حدی میرسه که نمیتونه برای ازدواج دست به انتخاب بزنه(عدم قدرت انتخاب به خاطر ترس شک دودلی عدم اطمینان بدبینی) دختر سودایی مزاجی که لااقل یکی از والدینش دموی مزاج و خوش مشرب و مهربان باشه وضعش بهتره چون بهترین چیز برای جلوگیری از رسوب خاک، باد یا هوا هستش
دموی ها مثل باد هستن (معادل دَم در طبیعت عنصر باد هست)
             وقتی به سودایی مزاجها یا همون هایی که عنصر خاکی اونها از بقیه مزاجها بیشتره برخورد کنن اونها رو به اعتدال میرسونن و از سردی و خشکی و رسوب و افسردگی و منفی بافی نجاتشون میدن...
پس تنهایی و غربت و خستگی و هر مصیبتی برای سودایی مزاجها رنج آورتره..این افراد هرگز نباید تنها بمونن..چون حسابی رسوب میکنن و وقتی پا به سن گذاشتن میشن عین سنگ قبر که دیگه هیچ بادی هم نمیتونه بلندش کنه.
عدم قدرت انتخاب هم شدت و ضعف داره...
ممکنه یکی یه هفته طول بکشه تا تصمیمی رو اجرا کنه

ممکنه یه سودایی هر وقت میره بازار دست خالی برگرده چون میترسه کفش و لباسی بخره...شک داره...هی میگه :بخرم؟ نخرم؟اگه خوب نباشه؟ اگه طرف سرم کلاه بذاره؟ هیچی ولش کن اصلا نمیخرم
    ممکنه هم هر چی میخره هی پشیمون بشه که چرا فلان مدل رو نخریدم
خلاصه یه خاطره خوش از خریدهاش نداره(بازم میگم،الزاما هر سودایی مزاجی تا این حد مشکلدار نیست دارم مثال میزنم...درک بیشتر مطلب به هوش خودتو بستگی داره)
مثلا یه معلم سودایی داشتیم لیست دانش آموزا رو که میگرفت دستش تا اسم یکی رو بخونه بیاد پای تخته 2 سسسسسسساعت طول میکشید!تو دلمون میگفتیم:اه!بابا جون یه اسم انتخاب کن کلکش رو بکن دیگه!!

یه زوج سودایی هم زندگی خوبی نخواهند داشت دیگه خودتون تصور کنید چرا...

بیماریهایی که سودایی ها مستعد ابتلا به اون ها هستن

و هر کسی در اثر عدم مراعات اگه سوداش زیاد بشه ممکنه به این بیماریها مبتلا بشه..:

وسواس
فوبیا(ترس شدید و بی مورد)
اسکیزوفرنی یا مالیخولیا
بواسیر
واریس – واریکوسل
پسوریازیس و انواع اگزماها – خشکی پوست و ترک خوردن پوست
بی خوابی
افسردگی
خشکی ناخن
کابوس
پیرچشمی
سرطانها

            مادربزرگم یه خاله زاده سودایی مزاج داشت ..بنده خدا یه عمری با وسواس و بدبینی به دیگران سر کرد آخر عمری رابطه شرو با همه قطع کرده بود.یکی از غذاهای اصلیش هم متاسفانه گوشت گاو بود...سالها مبتلا بود به ناراحتی پوستی ای به اسم "لیکن سیمپلکس کرونیکوس" که پس گردنش رو مبتلا کرده بود و به هیچ دارویی هم جواب نمیداد
این ادم شدیدا بد خواب بود
وقتی میرفت رختخواب چندین ساعت عین جغد چشماش باز بود و فکر و خیال میکرد میگن از بچگی هم همیشه آخر از همه خوابش میبرد
بی خوابی ها شون در فصل پاییز تشدید میشه

سودا سرد و خشکه:
جریان داشتن خونی که سرد و خشک باشه در مغز باعث بی خوابی میشه
مثل سگ!
سگ هم مزاجش سوداییه..
مزاج شب هم سرده...برای همین سگ شبها نمیخوابه...چقدر هم بدبینه هر کی از کنارش رد شه اگه بوی آشنایی نداشته باشه زودی پاچه ش رو میگیره!!
گفتم بو!...سودایی ها قدرت بویایی و شنوایی شون از هر مزاج دیگه ای بیشتره
آرومترین صدا ها رو هم میشنون
حتی اینقدر شدید که ممکنه دچار توهم بشن بوهایی که وجود نداره یا صداهایی که وجود نداره رو می شنون...ممکنه الکی حس کنن بوی گاز میاد...یا حس کنن یکی صداشون کرده ...یا هی صدای پیامک و زنگ موبایلشون رو می شنون...(توهم بویایی و شنوایی)
وقتی هم می خوان بخوابن کل دنیا باید ساکت باشه صدا از کسی در نیاد حتی تحمل تیک تاک ساعت رو ندارن و به دیوار اتاقشون ساعت آویزون نمیکنن با کوچکترین صدایی از خواب می پرن ...با کوچکترین صدایی هم حواسشون پرت میشهحالا در موارد شدید تر ممکنه بشن آدمای شبگردی که شب تا صبح نمیتونن یه چشم روی هم بذارن...

همه بی خوابی ها زیر سر سوداست..

البته صفراوی ها هم ممکنه گاهی بی خواب بشن چون صفرا هم خشکه...اما سودا یی ها بی خواب و بد خواب تر هستن..با کوچکترین وزوز پشه ای از خواب می پرن

متاسفانه درمان سودا مثل صفرا نیست که بشه با یه شربت آب لیمو خنکش کرد
درمان سردی ها مثل سودا و بلغم طول میکشه
یه مثال هست که میگه:
سودا مثل گاویست که تا آرام است می توان با طفلی او را نگه داشت اما اگر وحشی شد پیل هم حریف اونیست

هر کی علائمی از سودا درش ظهور پیدا کرد حتما باید تا دیر نشده بجنبه درمانش هم مفصله انشاء الله تو تاپیک سودایی مزاج شدی؟ کاملتر میگم

اینجا تا حد امکان توصیه میکنم برنج سفید رو با زیتون یا سبزیجات مصرف کنی
حتی الامکان چایی نخوری چون چایی سودازاست
با خودت پودر آویشن داشته باش بریز روی غذای بیمارستان
از عرق "باد رنجبویه"استفاده کن..نه فقط روزهای کشیک بلکه 40 روز پشت هم یه فنجون با یه استکان آب ...خیلی برای غم و ترس ناشی از سودا مفیده
خاکشیر هم باید حداقل یه ماه هرروز مصرف بشه نه اینکه با یه استکان راحت بشی وبری کشیک..

یه چیز اورژانسی هم اگه بخوای"یه قاشق مرباخوری فرنجمشک+یه استکان عرق بهار نارنج"
یه ساعت قبل از شروع کشیک مصرف کن...
فرنجمشک هر قاشق مرباخوریش 1000تومنه!!!...اما خوب اثر میکنه
سیب زمینی و بادمجان و عدس هم اصلا نخور
ورزش و پیاده روی رو بیشتر کن پشت کامپیوتر هم کمتر بشین!!
سوسی و کالباس هم غم و غصه و فکر و خیال رو زیاد میکنه
رب گوجه و آب یخ هم نخور... ..اینقدر میگم یخ نخورید بده چون سودای خون رو زیاد میکنه و عاقبتش میشه ترس و فکر و خیال

سودا باعث خشکی و ترک خوردن ناخن میشه باعث میشه ناخن حالت راه راه(Ridging) ) پیدا کنه...
یه خصوصیت خاک اینه که هر چیزی رو به سمت خودش میکشونه هر چیزی ازش بلند بشه اخرش یه روزی به خودش برمیگرده...مرکز و محور ارکان و عناصر ،خاک هست...
سودایی ها هم عین خاک خود محور و خسیس هستن...اینم شدت و ضعف داره ...ممکنه اصلا پول خرج نکنن...یا راحت خرج نکنن....یا مثلا هر چی به کسی قرض دادن مرتب توی این فکر هستن که طرف امانتی رو به موقع بیاره ...یه کتاب به کسی قرض میده بعد از 2هفته کتابو لازم هم نداره اما پا میشه میره دنبالش....
شنیدین طرف چقدر خشکک ناخنه!!(کنایه از خساست) اینم حکایت سوداست که واقعا باعث خشکی ناخن میشه

تمام افسردگی ها هم از صدقه سر سوداست....سودا ی نا بجا که ریشه کن بشه خلق طرف میره بالا طرف شاد میشه
کابوسهای شبانه زیر سر سوداست...خواب های سیاه ..هیکلهای سیاه و عجیب و غریب و ترسناک...خواب سقوط از بلندی و صحنه های تاریک همه از سوداست
یه همکار سودایی منفی داشتم که همه از دستش سودایی بودن!!!هر روز صبح میومد درمانگاه میگفت بازم دیشب کابوس دیدم!!...


یه ادم افسرده نزدِ یکی از معصومین رفت و گفت هر چی دعا و نذر و نیاز و عبادت میکنم از فکر و خیال و افسردگی نجات پیدا نمیکنم و ممکنه از این غم هلاک بشم...امام لبخندی زدن و گفتن دعا به جا!! اما باید وسیله نجات از هر مشکلی رو هم در نظر داشت بعد یه رژیم غذایی به طرف دادن و طرف بهبود پیدا کرد

رسوب سودا در سیاهرگها باعث واریسی شدنه اون رگها میشه

واریسهای پا
واریکوسل(واریسی شدن عروق بیضه ها) در مردان که یکی از علل عقیمی در اونهاست همه زیر سر سوداست و با رژیم ضد سودا درمان میشه

بواسیر یا همورویید هم در اثر رسوب سودا در وریدهای انتهای مقعد ایجاد میشه علامت اون درد و دفع چند قطره خون بعد از اجابت مزاج هست
الانه میان بواسیریا واریکوسل رو جراحی میکنن...در صورتی که طب سنتی میگه با جراحی مشکلی حل نمیشه چون اون سودا میره جای دیگه ای از بدن رو خراب میکنه !توی طبیب باید سودا رو ریشه کن کنی ،نه اینه که چند سانت رگی که سودا درش رسوب کرده بود رو در بیاری...

برخی ادمها بدون علت و علامت خاصی طحالشون بزرگه...ممکنه اتفاقی در سونوگرافی دیده بشه که طحال بزرگتر از نرماله...پزشکا میگن مهم نیست اما اطبای طب سنتی میگن این زنگ خطر افزایش سوداست ...باید درمان بشه ...

در سودایی ها تفکراتی که در کوردکی در مغز رسوب کردن مرتب بروز پیدا میکنن.آدم سودایی مرتب خاطرات بد کودکی رو یادآوری میکنه..مرتب بدیهایی که همکلاسی ها بهش کردن ...
مثلا الان 30 سال سنشه ...هی با خودش فکر میکنه..کلاس پنجم بودم فلان معلم فلان حرفو بهم زد ...هرچی بد بختی دارم از اونجاست ...بدیهای دیگران گه گداری میان به ذهنش و توی ذهنش تاخت و تاز میکنن....

سودایی ها زودرنج و خود خور هستن ...از کوچکترین حرف ادم برداشت بد و بی مورد میکنن ...زودی به خودشون میگیرن
افراد خودخور و ناراحت مزاجی هستن و زود ناامید میشن..یاس ..دودلی ..شک ..
خیلی زود بهشون بر می خوره...جنبه حرف درشت رو ندارن چه بسا حرف معمولی و بی منظور رو هم ازش برداشت منفی میکنن...
ممکنه ناراحتیشون رو بروز ندن و کسی متوجه نشه... اما تا مدتهای مدید خودخوری میکنن و فکرشون درگیره ...مثل خاک که نقش پذیره ،نقش خاطرات و برخوردها در ذهنشون میمونه...کینه ای هستن...ول کن معامله نیستن ...هی به یه قضیه گیر میدن...سمج و لجباز هستن یا در جنبه مثبت یا منفی...
مثلا یه کاری رو شروع کردن ممکنه زود دلسرد و ناامید بشن اما به خاطر سماجت کار رو ادامه میدن توام با دو دلی و تردید...
از نظر جسمی زود خسته میشن اما چهار دست و پا و چهار چنگولی هم که شده کار رو ادامه میدن ،به خاطر سماجتشون...
از کاه کوه میسازن..
برخی افراد سودایی خودشون رو در مرکز هر چی بدبختی و مظلومیت قرار میدن تمام خاطرات و جنبه های زندگی رو طوری کنار هم می چینند انگار همه عالم باهاش بد هستن همه قصد بدی کردن و زور گفتن بهش دارن ...به مدیران و سرپرستان محیط کاری خودشون بدبین هستن همش ابراز میکنن حقی از انها ضایع شده ....حقی از اونها خورده شده...کسی قدر اونها رو نمیدونه و از این قبیل افکار

ریزبینی ...موشکافی ...دقت زیاد...در نظر گرفتن همه جوانب از ویژگیهای مثبت اونهاست که ممکنه درست پرورش پیدا کنه یا نه..

یاس ناامیدی و بدبینی و شک و تردید هم به صورت بالقوه درشون هست و بسته به محیط زندگی و نوع تربیت و هزار فاکتور ناشناخته دیگه، ممکنه بروز پیدا کنه با شدتهای متفاوت در افراد سودایی...یعنی اینطور نیست که بدبینی همه سودایی ها یه جور باشه

یه همکار سودایی دارم یه خانم 25 ساله !
همش گیر داده به مدیرجدید درمانگاه ..مرتب پشت سرش نق میزنه که:"از وقتی این مدیر اومده بدبخت شدم ...برنامه هام ریخته به هم ...داره زور میگه...رییس بازی در میاره...نفهمه!!...هیچی حالیش نیست..."
خلاصه این خانم خیلی شلوغش میکنه...
تا وقتی مدیر جدید درمانگاه رو ندیده بودم تحت تاثیر این حرفا ،کمی نسبت به مدیر گارد میگرفتم..
بعد دیدم نه!مدیر که خیلی خوبه!برنامه ها و طرح های جدید داره
اشکال از خوده این خانمه!...
چون مزاجش سوداییه و سرده و خشک؛..پس نمیتونه با شرایط جدید ومقررات جدیدی که مدیر جدید آورده،خودش رو وفق بده..سودایی ها به شرایط جدید و ادمای جدید دیر عادت میکنن

 

خواص سیر

خواص سیر و خواندنی های درباره آن

خواص سیر و خواندنی های درباره آن

خواص سیر و خواندنی های درباره آن
خواص سیر و خواندنی های درباره آن






آنچه مطالعه می کنید مطالبی درباره خواص سیر ،انواعد آن ، مزایا ،مضرات ،خصوصیات گیاه شناسی این گیاه و سوال رایج برای از بین رفتن بوی دهان بعد از مصرف آن را دربر دارد .

خواص طبی سیر

سیر از مدت‌ها پیش، برای کاربردهای پزشکی مورد استفاده قرار گرفته است و بیشترین مورد استفاده آن در سال‌های اخیر برای موارد قلبی - عروقی و خاصیت ضد میکروبی آن بوده است. ترکیبات سولفور شامل آلیسین، ظاهرات ترکیبات فعالی در ریشه پیاز گیاه سیر است.

مطالعات نشان دهنده تاثیرات مهم اما علائم کاهش دهنده چربی و فعالیت ضد پلاکتی هستند. معمولا اثرات جانبی مصرف سیرخفیف و غیر متداول است. سیر ظاهرا تاثیری بر متابولیسم داروها ندارد، اما بیمارانی که از داروهای ضد انعقاد استفاده می‌کنند، باید در مصرف سیر احتیاط کنند. از این رو افرادی که جراحی می‌کنند باید ‌7 تا ‌10 روز پیش از جراحی از خوردن سیر خودداری کنند چرا که سیر زمان خونریزی را طولانی‌تر می‌کند. سیر هزاران سال برای اهداف پزشکی مورد استفاده داشته است. این گیاه حداقل ‌3000 سال در طب چین کاربرد داشته است. مصریان، بابلی‌ها، یونانی‌ها و رومی‌ها از سیر برای موارد شفابخش استفاده می‌کرده‌اند.
در جنگ‌های جهانی اول و دوم نیز از سیر بعنوان ماده ضد عفونی کننده برای پیشگیری از قانقاریا استفاده می‌شود. در طول تاریخ، سیر در سرتاسر دنیا برای درمان ناراحتی‌های مختلف شامل فشار خون بالا، عفونت‌ها و مارگزیدگی‌ها استفاده شده و برخی فرهنگ‌ها از آن برای دفع ارواح شیطانی استفاده می‌کردند. در حال حاضر از سیر برای کاهش میزان کلسترول و کاهش خطر بروز بیماری‌های قلبی - عروقی و نیز برای بهره مندی از خواص ضد میکروبی آن استفاده می‌شود.
پیاز ریشه گیاه سیر مصرف پزشکی دارد. از آن می‌توان به صورت تازه، خشک و یا روغن گرفته شده استفاده کرد. از آنجا که برخی ترکیبات مفید در این گیاه در اثر حرارت دیده غیر فعال می‌شوند، لذا سیر پخته قدرت طبی کمتری دارد. سیر تاکنون در سطح وسیعی در آزمایش‌های بالینی بر روی حیوانات و انسان و در لوله آزمایش و در بررسی‌های اپیدمیولوژیک برای خواص چندگانه پزشکی آن مورد مطالعه قرار گرفته است. کیفیت آزمایش‌ها بر روی انسان متفاوت بوده است که مقایسه را در آزمایش‌های مختلف دشوار کرده است. در بسیاری از آزمایش‌های کلینیکی متنوع و اتفاقی تاثیرات سیر برروی سطح لیپید (چربی) مطالعه شده است.
در آزمایشاتی در سال‌های ‌1993 تا ‌1994 صورت گرفت، مشخص شد که مصرف سیر در کاهش سطح کلسترول خون نقش اساسی دارد. بر اساس توصیه‌های مهم کلینیکی، به بیماران گفته می‌شود که سیر تاثیر خفیف و کوتاه مدت در کاهش چربی خون دارد. بیمارانی که سابقه ابتلا به بیماری ترومبوس (تشکیل لخته خونی در عروق یا قلب) را دارند باید بدانند که سیر می‌تواند تاثیر اندک اما مهم به روی تجمع پلاکت‌ها داشته باشد. به علاوه باید به بیماران توصیه شود که این گیاه خاصیت کاهش خطر ابتلا به سرطان بویژه سرطان معده و روده را دارد.

سیر از منظر گیاه شناسی

نحوه استفاده : خوراکی
خواص : سیر Garlic
نام علمی Allium sativum

گیاه شناسی

سیر گیاهی است علفی و دائمی که ساقه آن تا ارتفاع 40 سانتیمتر نیز می رسد . قسمت زیر زمینی آن متورم و مرکب از 5 تا 12 قطعه و محصور در غشاهای نازک و ظریف برنگ خاکستری مایل به سفید می باشد . برگهای آن باریک و نواری شکل برنگ سب تیره و گلهای آن کوچک و صورتی رنگ که بصورت یک چتر در انتهای ساقه ظاهر می شود .
سیر وپیاز رابطه ای نزدیک با هم دارند که شاید بدلیل بوی بد آنها می باشد .
در مصر قدیم برای مومیائی مدرگان و خوش طعم کردن غذاها بکار می رفته است . هومر شعر باستان در نوشته های خود از آن یاد برده است .
مردم در اروپا و اسپانیا از قبل از میلاد مسیح آنرا می شناختند و از آن استفاده می کردند .
بقراط پدر علم طب در نوشته های خود از خواص آن یاد کرده و یکی دیگر از دانشمندان قدیم 61 خاصیت مختلف برای سیر قائل شده است .

انواع سیر

1-سیر آمریکایی بنام Greole نامیده می شود . این نوع سیر دارای پوست سفید بوده و از انواع دیگر قوی تر است .
2-سیر تاهیتی که از بقیه درشت تر است و گاهی قطر آن به 8 سانتیمتر می رسد .
حضرت محمد (ص) برای سیر 70 خاصیت مختلف قائل شده اند و می فرمایند :
از سبزی سیر تا می توانید استفاده کنید زیرا سیر دوای هفتاد درد است اما آنکس که سیر وپیاز خورده به مسجد نیاید و به مردم نزدیک نشود .(به علت بوی بد دهان)

خواص داروئی:

طب قدیم ایران گرم و خشک است اسانس سیر که در اثر تقطیر سیر با بخار آب حاصل می شود برای تغییر طعم غذا مصرف می شود .
1)سیر بادشکن وضد عفونی کننده است .
2)خوردن سیر مصونیت بدن را در مقابل بیماریها افزایش می دهد .
3)سیر کرم کش است .
4)سیر محرک و تقویت کننده بدن است .
، برای درد گلو میتوانید یک حبه از سیر را رنده کرده و یک قاشق مربا خوری آبلیمو به آن اضافه نمایید سپس میل کنید، اگر این کار را چند بار انجام دهید برای درد گلو داروی مفیدی میباشد. سیر داروی سرماخوردگی و زکام است .
6)سیر اثر خوبی در معالجه سل دارد
7)سیر خون را رقیق می کند
8)سیر اثر خوبی در تنگی نفس دارد
9)خوردن مداوم سیر لقوه و رعشه را از بین می برد .
10)سیر چون گرم و خشک است بنابراین رطوبت معده را از بین می برد و دردهای مفاصل را خوب می کند.
11)سیر درمان کننده دردهای مفاصل ، سیاتیک و نقرس می باشد .
12)سیر برای تقویت نیروی جنسی و افزایش تولید اسپرم در اشخاص سرد مزاج بسیار مفید است .
13)آنهائی که قطره قطره ادرار می کنند باید حتما سیر بخورند تا بیماری آنها درمان شود .
14)سیر زخم های ریه و درد معده را از بین می برد .
15)سیر سنگ های کلیه را شکسته و خارج می سازد .
16)سیر را با زیره بپزید برای تقویت دندان مفید است .
17)مالیدن سیر پخته به دندان ، درد دندان را تسکین می دهد .
18)سیر را بسوزانید وبا عسل مخلوط کنید و ضمادی از آن درست کنید این ضماد برای رفع خون مدرگی زیر پلک چشم مفید است .
19)سیر بعلت مدر بودن برای رفع آب آوردن انساج مفید است .
20)برای از بین بردن میخچه کف پا از ضماد سیر استفاده کنید .
21)جهت رفع دردهای رماتیمسی و عصبی ضماد سیر بسیار موثر است .
22)جهت ضد عفونی کردن دستگاه تنفسی در هنگام بیماریهای مربوطه از شربت سیر استفاده کنید :
مقدر 100 گرم سیر را با 200 گرم آب و 200 گرم شکر یا قند مخلوط کرده و آنرا بجوشانید تا له شود . مقدر مصرف برای این منظور سه قاشق سوپخوری در روز است .
23)جدیدا در یکی از بیمارستان های آمریکا برای ضدعفونی کردن فضای بیمارستان از سیر استفاده میکنند .
24)پاستور پزشک معروف فرانسوی آزمایشات زیادی روی سیر انجام داد و اثر باکتری کشی سیر را تائید کرده است .
25)سیر ضد انعقاد و لخته شدن خون است .
26) در شوروی سیر بنام پنی سیلین معروف است و معمولا هنگامیکه آنفولانزا شیوع دارد، مصرف آن بالا می رود درچندسال پیش که آنفلوانزا شیوع پیدا کرد مردم شوروی 500 تن سیر مصرف کردند .
27)خوردن سیر سلولهای سرطانی را از بین می برد .
28)یکی از دانشمندان آمریکایی که در دانشگاه فلوریدا روی مرض ایدز تحققی می کند معتقد است که سیر روی مرض ایدز اثر مثبت دارد .
29)مصرف سیر مقدر کلسترول خون را پائین می آورد . مقدار LDH را کاهش می دهد . مقدر مصرف سیر برای این منظور 30 گرم در روز است . جالب است که با مصرف سیر در چند ماه اول مقدر کلسترول ممکن است بالا رود و این بدین علت است که کلسترول از داخل نسوج خارج شده و داخل خون می شود که از آنجا دفع گردد بعد از اینکه کلسترول بحالت نرمال رسید باید برای نگهداری آن روزی نصف سیر خام مصرف کرد . گ
30)خوردن سیر از سرطان جهاز هاضمه جلوگیری می کند .
31)چینی ها قرن هاست که برای پائین آوردن فشار خون از سیر استفاده می کنند

مضرات :

سیر با آنکه خواص بسیاری دارد باید بحد اعتدال مصرف شود زیرا استفاده زیاد از آن در بعضی اشخاص موجب سردرد ، ضعف نیروی جنسی ، ضعف چشم و عوارض بواسیر می شود . سیر برای آنهائیکه اسهال دارند مضر است
آنهائیکه معده ضعیف دارند و بطور کلی سیستم هاضمه آنها ضعیف است نباید در خوردن سیر افراط کنند .
کسانیکه یبوست دارند نباید سیر بخورند و برای رفع مضرات آن سیر را باید با آب و نمک پخته و کمی به آن روغن بادام یا کره اضافه کنید تا مضر نباشد .

تاریخچه سیر

یکی از قدیمی ترین گیاهان مورد مصرف غذایی و دارویی گیاه سیر است. قدیمی ترین اسناد به جای مانده در مورد سیر مربوط به کتیبه های سومریان است که از 2600 سال قبل از میلاد مسیح به جای مانده است.
همچنین سیر یکی از مهمترین داروهای مصر باستان است که حداقل 22 خاصیت درمانی برای آن قائل بوده اند و در پاپیروس های به جای مانده از 1550 سال قبل از میلاد مسیح ثبت شده است.
هرودوت مورخ مشهور یونان که در 45 سال قبل از میلاد مسیح به مصر سفر کرده اند و در تاریخ خود می نویسد: کارگران که که ساخت اهرام مصر رابه عهده داشته اند از مقادیر زیادی پیاز، تربچه و سیر استفاده می کرده اند هرودرت همچنین اضافه می کند که برای سیصد و شصت هزار کارگر سازنده اهرام مصر مقادیر بسیار زیادی سیر هر ساله جهت جلوگیری از امراض عفونی مورد نیاز و مصرف بوده است.
اقوام یهود مصارف و فوائد سیر را از مصریان آموخته و سپس این تجربیات را به بیرون از مصر انتقال دادند. در بازار دارویی، اشکال مختلف فراوده های سیر وجود دارد که بیش تر از همه به صورت تنطوره ، قرص و یا پرل های حاوی روغن هستند که توضیحات خلاصه ای درباره آنها داده می شود.
تنطور سیر شامل عصاره ی آبی الکلی مواد موجود در سیر است که به طور تقریبی همان خاصیت سیر را دارد ولی دارای بوی شدید بوده به همین دلیل از آن کمتر جایی استفاده می شود.
قرص سیر حاوی پودر سیر خشک شده است که بهترین شکل دارویی آن است و خواص آن تا حدودی شبیه سیر تازه است و مواد موجود در ان نیر حاوی اکثر موادی است که در سیر تازه وجود دارد.
بیش ترین فراوردهای سیردر جهان به این شکل است، و از آن جا که این قرص ها دارای روکش هستند، لذا دارای بوی سیر نبوده ولی بعد از خوردن کمی بوی سیر از دهان به مشام می رسد.
سوال مهمی که اکثر افراد دارند این است که آیا خواص سیر به شکل ترشی و یا در غذاهای پختنی و یا سرخ کرده نیز مانند سیر تازه است؟
از نظر علمی ، ترکیبات و مکانیسم اثر سیر تا حد زیادی پیچیده است و به طور مثال ترکیبات موجود در سیر تا زمانی که پوست حبه ها جدا نشده باشد با زمانی که سیر پوست کنده و خرد شود کمی متفاوت است، یعنی به محض له شدن سیر و مجاور شدن آن با هوا تغییراتی در آن روی می دهد.
چون مواد اصلی و موثر سیر نسبت به هوا و به ویژه حرارت حساس هستند. هر چه سیر بیش تر حرارت داده شود خواص آن کمتر می شود.
بنابراین اثر سیر در غذاهای پخته و سرخ شده به مراتب کم تر از سیر تازه است. همان بویی که در آشپزخانه از غذاهای پختنی و یا سرخ شده ی حاوی سیر به مشام می رسد مربوط به مواد گوگردی سیر است که بالاتر از 60 درجه حرارت ، کم کم متصاعد می شوند.
هم چنین سیر وقتی به صورت ترشی در می آید دست خوش تغییراتی خواهد شد که به حرارات محیط ، سرکه زمان نگه داری و فاکتورهایی از این قبیل بستگی دارد ولی در اکثر موراد دارای خواصی شبیه به سیر است.

یک سوال رایج در مورد سیر :

نکته بسیار مهم دیگری که مورد سوال بسیاری از مصرف کنندگان سیر است این که بعضی افراد می پرسند آیا می توان حبه ی سیر را بدون جویدن بلعید تا هم بوی کم تری در دهان ایجاد کند و هم از خواص آن بهره مند شوند؟
باید گفت که تمام مواد موجود در گیاهان، در سلول های آن نگه داری شوند. شرط خروج این مواد از سلول ها له شدن یا پاره شدن و یا شکستن دیواره ی سلول هاست بنابراین تا وقتی که گیاهان به صورت له شده و یا پودر (خرد یا آسیاب شده) مورد مصرف قرار نگیرند. مواد موثر آن ها در بدن استخراج نشده و قسمت اعظم آن دفع می شود.
بنابراین هر چه سیر بیش تر له شود مواد بیش تری از آن در بدن آزاد می شود و در صورتی که به صورت حبه یا تکه های بزرگ مصرف شود، کمترین مقدار مواد موثر آن به بدن می رسد .
نکته ی دیگر این که برای از بین بردن کامل بوی سیر از دهان راهی وجود ندارد چون ترکیبات گوگردی سیر پس از وارد شدن به بدن و خون از راه ریه ها و پوست بدن دفع می شود و ارتباطی به دهان ندارد.
یعنی ترکیبات گوگردی که مسئول بوی سیر هستند در بازدم از ریه و با عرق بدن خارج می شوند لذا فقط بعضی مواد و یا خوش بو کننده ها می توانند به طور موقت و جزئی بوی دهان را تغییر داده و یا کمی بوی سیر را کاهش دهند .

هندوانه

هندوانه و خواص آن


هندوانه میوه ای با پوست ضخیم و اندازه های متفاوت است. رنگ پوست آن زرد و سبز پررنگ است، داخل آن به رنگ قرمز، صورتی و یا سفید دیده می شود، کمی معطر است و در  کشورهای گرمسیر در فصل تابستان مصرف بسیار زیادی دارد. صد گرم آن دارای 30 کیلو کالری ، 4/0 گرم پروتئین ، 2/0 گرم چربی، 4/6 گرم قند ، 3/0 گرم فیبر، 1 میلی گرم سدیم، 7 میلی گرم کلسیم ، 100 میلی گرم پتاسیم، 7 میلی گرم ویتامینC و 590 واحد بین المللی ویتامینA می باشد.

هندوانه خواص بسیاری دارد از آن جمله ضد استفراغ و تهوع است. مخصوصاً برای افرادی که در تابستان دچار گرمازدگی می شوند، نوشیدن آب هندوانه با کمی گلاب می تواند مفید باشد. ضدعفونی کننده بدن و در واقع پاک کننده روده ها بوده است.

درطب سنتی چین پوست هندوانه را خوب می شویند و درجلوی خورشید می گذارند تا خشک شود، سپس ازآن برای مبارزه با بیماری استفاده می کنند ، بدین صورت که 50 گرم پوست هندوانه را  درکمی آب می جوشانند و مانند چای آن را می نوشند که چون داری پتاسیم بالاست  برای مبتلایان به فشار خون بالا، فشارهای عصبی وهم چنین برای بیماران مبتلا به مرض قند مفید است.

هندوانه با داشتن بیش از90% آب، برای رفع تشنگی بسیار مناسب است. هیچ میوه ای تا این اندازه آب ندارد. چون هنداونه دارای مقدار خیلی کمی  سدیم است، آب زیادی از بدن دفع می شود و برای کسانیکه ناراحتی کلیه دارند و افرادی که ادرار غلیظ و زرد رنگ با بوی تند دارند ، بسیارخوب می باشد و حتی با نوشیدن آب هندوانه و آب به مقدار زیاد این مشکل را از بین می برند.

هنداونه به خاطر داشتن ویتامینC و ویتامینA و بتا- کاروتن و  لیکوپین ، صدماتی را که در اثر استرس، استعمال دخانیات، سموم محیطی و داروها وارد می شود کاهش می دهد. علاوه بر این ابتلاء به خیلی از امراض دنیای متمدن مثل سفت و سخت شدن دیواره سرخرگ، سرطان (خصوصا سرطان پروستات) و امراض دوران پیری مثل آلزایمر و پارکینسون را کاهش می دهد. علت این امراض رادیکالهای آزاد هستند. ویتامین های هندوانه خطر حمله آنها را به بدن تضعیف می کنند.

 دانشمندان دانشگاه بوستون کشف کردند که لیکوپن موجود در هندوانه، پوست را در مقابل اشعه ماوراء بنفش حفظ می کند.

درطب نتروپت خوردن هسته های هندوانه اهمیت زیادی دارد، بدین صورت که هسته را همراه هندوانه درمخلوط کن ریخته تا هسته ها در آب هندوانه خرد شوند. شخصی که آب هندوانه را با هسته خردشده میل کند و هسته را خوب بجود، کمک زیادی به پاک کردن روده می کند. برای افرادی که یبوست دارند، خوردن آب هندوانه به این ترتیب  و آب ولرم بلافاصله بعد از آب هندوانه در حالت ناشتا بسیار مفید است چون درمان یبوست با مصرف فیبرومایعات با هم، امکان پذیر است که هر دو در هندوانه موجود است.

از سایر خواص هندانه می توان موارد زیر را نام برد :

1- آب هنداونه به عنوان خنکی برای بیماران مبتلا به تب و بیماریهای عفونی مفید است زیرا عطش و التهاب بیمار را برطرف می کند.

2- هندوانه نرم کننده، ادرارآور و زیاد کننده عرق است، لذا پس از مصرف هندوانه سموم بدن از سه طرف ( ادرار، مدفوع، عرق) دفع می شوند و به زودی شادابی و طراوت مخصوصی به انسان دست می دهد.

3- تخم هندوانه ضد کرم می باشد.

تذکراتی درباره مصرف هندوانه :

1- خوردن هندوانه برای معده و نیروی جنسی اشخاصی که مزاج سرد دارند، زیان آور است.

2- خوردن هندوانه برای اشخاص سرد مزاج تولید درد مفاصل می کند و در این موارد خنثی کننده زیان هندوانه، عسل و قند و امثال آن است.

3- زیاده روی در خوردن هندوانه برای طحال زیان آور است .

4- هندوانه طبیعت سرد دارد، از این رو از مصرف زیاد آن در شب یلدا بپرهیزید .

خواص انبه

انبه درختی است زیبا که ارتفاع آن تا 10 متر می‌رسد. منشا انبه هند و مالزی و برمه می‌باشد ولی هم اکنون در تمام مناطق استوایی و حاره کشت می‌شود. انبه از 4000 سال پیش وجود داشته است. برگهای این درخت نیزه‌ای شکل ، گلهای آن زرد یا قرمز رنگ و به صورت خوشه‌ای وجود دارد. میوه آن که انبه یا منگو نامیده می‌شود بیضوی شکل و دارای طعمی مطبوع و شیرین بوده و دارای هسته‌ای نسبتا بزرگ است.
ترکیبات شیمیایی
انبه دارای موادی مانند اسید بنزوئیک Benzoic Acid ،‌ اسید سیتریک Citric Acid و Puri yellow Dye که ماده زرد رنگی است می‌باشد. انبه در حدود 15 درصد تانن دارد. هسته انبه دارای چربی زیاد و نشاسته و اسید گالیک Gallic Acid است..

خواص داروئی
خواص میوه انبه رسیده از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک و نارس آن سرد و خشک است. انبه نارس تولید کننده بلغم و سودا در بدن می‌باشد.

انبه بسیار مقوی بوده و تقویت کننده بدن است.
انبه تقویت کننده قوای جنسی است.
رنگ صورت را درخشان می‌کند.
دهان را خوشبو می‌کند.
ادرارآور است.


یبوست را برطرف می‌کند.
انبه دارای مقدر زیادی اسید گالیک است. بنابراین دستگاه گوارش را ضد عفونی و تمیز می‌کند.
انبه تمیز کننده خون می‌باشد.
خوردن انبه بوی بد بدن را از بین می‌برد.

انبه حرارت بدن را کاهش می‌دهد و تب را پائین می‌آورد.
برای رفع اسهال مفید است.
خوردن انبه ، سردرد ، تنگی نفس و سرفه را از بین می‌برد.
برای درمان بواسیر مفید است.
عطش را برطرف می‌کند.
انبه چون گرم است برای گرم مزاجان مناسب نیست و این اشخاص باید آن را با سکنجبین بخورند.
خواص مغز هسته انبه
انبه دارای هسته بزرگی است که در وسط آن مغز آن قرار درد که به جای مغز بادام می‌توان از آن در شیرینی‌جات استفاده کرد.

خوردن مغز هسته اسهال را برطرف می‌کند.
برای معالجه سرماخوردگی مصرف می‌شود.
سرفه‌های سخت را درمان می‌کند.
درمان کننده بواسیر خونی است.
خانمهایی که دچار خونریزی از رحم می‌باشند و یا بین دو عادت ماهیانه خونریزی دارند برای رفع آن باید از مغز انبه استفاده کنند.
مغز هسته انبه کرم کش و ضد اسهال است.
برای تسکین آسم و تنگی نفس مفید است.
ضد استفراغ است.

دیگر خواص درخت انبه
گل انبه سرد و خشک است و اسهال را رفع می‌کند.
اگر شکوفه درخت انبه را خشک کرده و هر روز حدود 3 گرم آن را با 10 گرم شکر بخورند سرعت انزال را معالجه می‌کند.
صمغ درخت انبه را با روغن و آبلیمو مخلوط کنید برای ناراحتیهای پوست مفید است.
برای برطرف کردن ریزش مو ، آب برگهای درخت انبه را روی سر بمالید.
برای تقویت دندان و لثه دم کرده برگ درخت انبه را مضمضه کنید.
مضرات
هضم انبه برای بعضی از افراد سخت است و ممکن است ایجاد خارش و دمل نمائید. اگر خون انبه ایجاد نفخ بکند باید آن را با زنجبیل خورد.

زیتون

زیتونها (نام علمی: Olea europaea) و (به انگلیسی:Olive)شامل تقریباً ۲۰ گونه درختان کوچک از خانواده Oleaceae بوده و در جهان کهن از حوزه دریای مدیترانه، شمال آفریقا، جنوب شرقی آسیا، شمال تا جنوب چین، اسکاتلند و شرق استرالیا پراکندگی گسترده‌ای داشته‌اند. آنها همیشه سبز بوده و دارای برگهایی کوچک و یکپارچه هستند که روبروی هم قرار گرفته‌اند. میوه این گیاه یک شفت می‌باشد.

معروف‌ترین گونه شناخته شده این گیاه زیتون اروپایی نام دارد Olea europaea که از دوران باستان برای تهیه روغن زیتون و نیز برای خوردن خود میوه آن کاربرد داشته‌است (که در حالت طبیعی تلخ است که باید در معرض تخمیر طبیعی قرار گیرد و یا به منظور قابل خوردن نمودن، آن را در آب نمک بخوابانند).

Olive.jpg

زیتون وحشی به شکل درخت کوچک یا بوته‌هایی با رشد هرزه و تیغدار است که دارای برگهایی دوک مانند وتیز، رنگ سبزمایل به خاکستری در قسمت بالا می‌باشد،متن ضخیم زیتون وحشی جوان در قسمت پایین سفید رنگ و دارای پولکهایی مایل به سفید است؛ گلهای سفید کوچکی دارد که کاسه و جام گلها دارای چهار درز کاسه گل، دو پرچم و کلاله شکافته می‌باشد این گلها به تدریج به شکل خوشه‌هایی که ازبغل برگها ظاهر می‌شوند بر روی چوبهای سالهای آخر می‌روید؛ شفت (میوه) در گیاه وحشی کوچک و دارای غلافی گوشتداراست این غلاف که تعیین کننده ارزش اقتصادی میوه می‌باشد در نوع وحشی نسبتاً نازک است. انواع کشت شده خصوصیات متفاوتی دارند اما فشرده تر، حاصلخیزتر و بی خار است.

منطقه‌ای بومی و مسلم در سوریه و قسمت‌های ساحلی آسیای میانه، فراوانی آن دریونان ومجمع الجزایر آن و کنایات فراوانی که توسط شعرای قدیمی در مورد آن بکار رفته نشان می‌دهد که زیتون بومی این نواحی بوده‌است اما در نواحی دورافتاده از مشرق زمین زیتون کشت نشده و کم و بیش به شکل نوع ابتدایی خود بازگشته‌است. این مسئله نشان دهنده مزیتی ویژه برای خاکهای آهکی و تمایل به نسیم دریایی است، درحالیکه شکوه و جلال خاصی بر روی سراشیبی‌های آهکی و پرتگاههایی که بیشتر سواحل شبه جزیره یونان و جزایر کنار آن را تشکیل می‌دهند ایجاد شده‌است.

از دیدگاه پرورش دهندگان مدرن، تنوع زیتون‌های شناخته شده بسیارزیاد است. فقط در ایتالیا حداقل ۳۰۰ گونه وجود دارد اما تعداد کمی از آنها تاحد زیادی رشد می‌کنند.گونه‌های اصلی ایتالیا 'Leccino', 'Frantoio'و 'Carolea' هستند.هیچکدام از آنها را نمی‌توان با توصیفات باستانی همانند دانست، اگرچه بعید نیست بعضی از گونه‌های نازک برگ که بیش از همه مورد توجه می‌باشند از تبار Licinian معروف باشند.درختان پهن برگ اسپانیا میوه‌های درشت می‌دهند اما غلاف آنها طعمی نسبتاً تلخ تر دارد و کیفیت روغن آنها نامرغوب تر است.این زیتونهای اسپانیایی است که معمولاً پس ازسوراخ سوراخ شدن و پر شدن پرورده شده وپس از خواباندن در آب نمک تازه خورده می‌شوند(با فلفل ترشی، پیاز ترشی یا سایر چاشنی‌ها).

درختان زیتون حتی زمانیکه بدون هرس رشد آزادانه دارند دارای رشد بسیار آهسته‌ای هستند اما هنگامیکه امکان رشد طبیعی را در طول چند سال پیدا می‌کنند گاهی اوقات قطر تنه آنها به میزان چشمگیری افزایش می‌یابد. De Candolle محیطی بیش از ۱۰ متر (۳۳ پا) را به ثبت رسانده که احتمال می‌رود عمرآن به چند قرن برسد. قدمت بعضی از درختان زیتون ایتالیا را به اولین سالهای امپراتوری یا حتی روزهای جمهوری روم نسبت می‌دهند؛ اما همیشه سن چنین درختان باستانی در زمان رشد مورد تردید قرارمی گیرد و شناسایی آنها با توصیفات قدیمی هنوز دشوارتر است.درختان تحت پرورش به ندرت به ارتفاع بیش از ۱۵ متر می‌رسند (۵۰ فوت) و معمولاً در فرانسه و ایتالیا به‌وسیله هرس کردن‌های زیاد به ابعادی بسیار محدود ترمنحصر می‌شوند .چوب آن که به رنگ زرد یا قهوه‌ای مایل به سبز روشن است اغلب با ته رنگ تیره تری رگه دار شده‌است و بسیار سخت و متراکم می‌باشد چوب آن برای قفسه سازان و خراطان تزئینی بسیار با ارزش است.

محتویات

تنه درخت زیتون

Kalabrien Oliven 2257.jpg

درخت زیتون از راههای مختلفی تکثیر می‌شود اما معمولاً روش قلمه زدن یا خوابانیدن شاخه ارجح می‌باشند؛ این درخت در خاکهای مساعد به آسانی درخت بید ریشه می‌کند و زمانیکه قطع می‌شوند مکنده‌ها رااز ریشه جدا می‌کند.شاخه‌های مختلف این درخت را به اندازه‌های چند اینچی برش می‌دهند و بصورت نسبتاً عمیقی در زمینهای کود داده شده که می‌کارند؛ قطعات کوچک‌تررا گاهی اوقات بطور افقی داخل شیارهای کم عمقی قرار می‌دهند که اگر با چند اینچ خاک پوشیده شوند به سرعت جوامهایی شبسه مکنده روی آنها ظاهر می‌شود.

در یونان و جزایر آن پیوند زدن درختان اهلی با انواع وحشی عملی متداول می‌باشد. در ایتالیا جوانه‌های جنینی که برجستگی‌های کوچکی را روی شاخه بوجود می‌آورند را به دقت جدا کرده و زیر خاک می‌کارند (که درآنجا می‌توانند رشد کنند) این جوانه‌های جنینی خیلی زود جوانه‌های قوی تری را تشکیل می‌دهند. بعضی اوقات شاخه‌های بزرگ‌تر را می‌برند و با این کار شاخه‌های جوانی بدست می‌آید.همچنین گاهی مواقع زیتون از دانه رشد می‌کنند، غلافهای روغنی رابه منظور تسریع در رشد ابتدا در آب گرم یا در محلولهای قلیایی خیس نموده ونرم می‌کنند.

در مشرق زمین کشاورزان به درختان زیتون توجه زیادی نمی‌کنند و شاخه‌ها بی آنکه به‌وسیله چاقوهای هرس کاری کوتاه شوند آزادانه رشد می‌کنند؛ با این همه در دوران خشکسالی طولانی برای حفظ محصول باید آب لازم را تأمین کرد این بی توجهی به کشت زیتون موجب می‌شود تا درختان در فواصل سه یا چهار سال محصول باردار بدهند بنابراین اگرچه رشد وحشی از نظر ایجاد منظره زیبا مورد توجه‌است این کار در زمینهای مناسب و اقتصادی توصیه نمی‌شود. در نواحی مانند Languedoc و Provence که در کشت این میوه دقت زیادی می‌شود آنها را در ردیفهایی با فواصل معین می‌کارند که این فاصله‌ها بر حسب گونه زیتون متفاوت است. درختان هرس شده و شاخه‌هایی که در سال گذشته دارای شکوفه بودند حفظ می‌شوند و به منظور چیدن آسان میوه‌ها نوک درخت را کوتاه نگه می‌دارند، هدف هرس کنندگان ایجاد شکلی گنبدی یا گرد برای درخت است.

گاهی اوقات فضای بین درختان را کود یا مواد نیتروژنی دیگری می‌ریزند؛ در فرانسه استفاده از کهنه‌های مندرس پشمی برای این کار مورد توجه قرار دارد.گاهی محصولات سالانه متنوعی در این ردیفها کشت می‌شوند، درکالابریا حتی گندم را با این روش می‌کارند اما درختانی که در طول سال فاقد برداشت دوباره هستند برای این کار مناسب تر می‌باشند. اخیراً گونه‌ای درخت کوتاه و پربار با میوه‌های سبز در مناطق خاصی مخصوصاً در آمریکا مورد توجه قرار گرفته که گفته می‌شود در این کشور یک محصول دو یا سه فصل بعد از کاشت تولید می‌شود. انواع معمولی قبل ازگذشت پنج تا هفت سال از کاشتن قلمه‌ها درزمینهای زیتون برای پرورش دهندگان سودمند نخواهند بود.

جدای خساراتی که بر اثر آب و هوا یا آفات آلی به زیتون وارد می‌شود این میوه حتی در پرورشهای بسیار دقیق هم در خطر می‌باشد و درختان پرورش نیافته بزرگی که در ایتالیا و اسپانیا دیده می‌شوند، میزان درآمد خاصی را که موسسات برای پرورش دهندگان نسبت می‌دهند حاصل نمی‌کنند. این درختان پیر اغلب محصول فراوان دارند اما به ندرت در دوسال متوالی این اتفاق می‌افتد و در بسیاری از موارد در ششمین یا هفتمین فصل می‌توان انتظاریک برداشت پربار را داشت.

زمانیکه این میوه می‌رسد پرورش دهندگان دقیق، آن را با دست چیده و جهت انتقال به کارخانه درون پارچه یا سبدهایی می‌گذارند اما در بسیاری از نواحی اسپانیا و یونان و بخصوص در آسیا زیتون‌ها را با استفاده از اشیاء بلند یا با تکان دادن شاخه‌ها می‌چینند یا حتی اجازه می‌دهند تا آنها بطور طبیعی روی زمین بیفتند تا وقتیکه مالکان به راحتی اجازه جمع آوری آنها را بدهند؛ بیشترین علت نامرغوبی روغن زیتون مربوط به بی دقتی مالکان درختها می‌باشد. برداشت این محصول در جنوب اروپا در ماههای زمستان انجام شده و تا چند هفته ادامه می‌یابد؛ اما این زمان درهرکشورو نیز با هر فصل و نوع برداشت متفاوت می‌شود.

مقدار روغن موجود در زیتون بیشتربه نوع میوه بستگی دارد؛ معمولاً پیرابر گیاه از ۶۰ تا ۷۰ درصد محصول می‌دهد. دردوران باستان پرورش دهندگان زیتون معتقد بودند اگر این گیاه را به فاصله بیش از چند لیگ از دریا بکارند، گیاه موفقی نخواهد بود(تئوفراستوس طولی حداقل حدود ۵۵۵۰۰ متر را معین می‌کند) اما تجربیات جدید این نظر را تایید نمی‌کند و اگرچه ساحل مزیتی دارد اما زیتون مدتهای طولانی در نواحی بسیار دوری داخل کشورها کاشته شده‌است. ظاهراً خاکهای دارای کلسیم اگرچه خشک و ضعیف باشد برای رشد سلامت این گیاه بسیار مناسب است اگرچه این گیاه درصورت زهکشی خوب در هرنوع خاک سبک و حتی در خاکهای رسی پرورش می‌یابد اما همانگونه که پلینی اظهار می‌کند این گیاه در خاکهای غنی بیشتر مستعد بیماری است.

دربرخی سالها زیتون در معرض حمله آفات گوناگونی است. یک عامل قارچی در چند فصل پربار تمام درخت را فراگرفته و خسارت شدیدی را به باغ وارد می‌کند. گونه‌ای از گوییزه‌ها به نام Pseudomonas savastanoi pv. Savastanoi به شکل غده در شاخه‌ها رشد می‌کند و کرمهای پلک بالی از گلها و برگها تغذیه می‌کنند درحالیکه خسارت اصلی براثر حشراتی است که به میوه حمله می‌کنند.در فرانسه و شمال و مرکز ایتالیا درختان زیتون گاهی اوقات از سرما رنج می‌برند؛ در اوایل قرن هجدهم بسیاری از درختان براثر سرمای بسیار شدید و غیر عادی کنده شده و بر زمین افتادند.بادهای شدید و بارهای مداوم در خلال فصل برداشت نیز موجب آزار میوه می‌شود.

رده Olea شامل گونه‌های دیگرو اهمیتهای اقتصادی می‌باشد. O. paniculala درخت بزرگ‌تری است در جنگلهای Queensland که ارتفاع آن به ۱۵ یا ۱۸ متر می‌رسد (۵۰یا ۶۰فوت) که از چوب آن الوارهایی سخت و محکم می‌سازند.هنوز چوب سخت O. laurifolia در ناتال، چوب آهن سیاه مناطق مهاجر نشین آفریقای جنوبی می‌باشد.

تخمین دوران دوری که زیتون از حالت وحشی خارج شد و تحت کنترل کشاورزان درآمد و بصورت میوه باغی مورد استفاده قرار گرفت ممکن نیست. اشارات فراوانی که در انجیل درباره این گیاه و تولید آن وجود دارد و فراوانی ضمنی آن در سرزمین کنعان و منطقه در سوریه که همیشه زیتون برای اقتصاد ساکنین آن مهم بوده‌است موجب این نتیجه گیری می‌شود که سوریه را محل تولد زیتون پرورش یافته بدانیم. احتمالاً درآغاز، یک گونه اصلاح شده به دست تعدادی از فرقه کوچک سامی افتاد و به تدریج در قبایل اطراف نیز گسترش یافت و با حداقل تلاش به میزان بسیار زیادی پرورش یافت؛ این ماده روغنی درآب و هوای خشک شرق، ماده‌ای بسیار حیاتی برای سلامتی به شمار می‌رفت و میوه این درخت در آن دوران ابتدایی در بین جنگجویان بربری نمادی از صلح و حسن نیت بود. دورانی بعد و هم‌زمان با توسعه سازمانهای دریایی این روغن به‌عنوان یکی از اقلام تجاری به کشورهای آسیای صغیر و مناطق دریایی انتقال یافت و بی تردید گیاه زیتون نیز درپی آن گسترش یافت.

محصولات نهایی درخت زیتون: میوه و روغن زیتون وتفاله زیتون

Marinated olives.jpg

در دنیای هومر همانگونه که در ایلیاد مشخص است، روغن زیتون فقط به‌عنوان یک ماده برای ثروتمندان – محصول خارجی – شناخته شده و بیشتر به سبب ارزش آن برای آرایش پهلوانان مورد توجه بوده‌است؛ جنگجویان بعد از استحمام به خودشان روغن زیتون می‌زدند و بدن پاتریکلوس هم عیناً با روغن زیتون پوشیده می‌شد اما نه اشاره‌ای به کشت این گیاه شده و نه بر روی تاکستانی که روی سپر آشیل نقش شده، جود دارد. اما اگرچه در ایلیاد هیچ اشاره‌ای به کشت زیتون نشده، وجود آن در باغ السینوس و دیگر کنایه‌های آشنا نشان دهنده این حقیقت است که زیتون در زمان نگارش ادیسه شناخته شده‌است.

هرزمان که به معرفی این گیاه می‌رسیم تمامی روایات به تپه‌های آهکی آتیکا به‌عنوان اولین مکان کشت آن در شبه جزیره یونانی اشاره دارد. زمانیکه (پوسایدون خدای دریا) و (آتن الهه عقل و زیبایی) برای شهر آینده رقابت می‌کردند به خواست الهه یک زیتون از صخره‌های لم یزرع پدیدار شد (نگهبان هنرهایی که برآن وضعیت روبه افزایش تأثیرجاودانی گذاشت). اینکه این افسانه ارتباطهایی با اولین کشت زیتون در یونان دارد با توجه به داستان جالبی که توسط هرودوت Epidaurianها نقل شده قطعی به نظر می‌رسد. آنها به علت از دست دادن محصولشان مجبور به مشورت با (پیشگوی دلفی) شدند و مقرر شد تا مجسمه هایDamia و Auxesia (نمادهای حاصلخیزی) را از چوب باغهای زیتون بتراشند سپس تنها در اختیار مردم آتن قرار گیرد، آتنی‌ها به درخواست مردم Epidaurianدرختی را به آنها اعطا کردند مشروط به آنکه هر سال برای آتنا الهه عقل و زیبایی (نگهبان آن) قربانی کنند لذا آنها دستوردلفی را اطاعت نمودند و سرزمینشان دوباره حاصلخیز شد.

درخت مقدس الهه مدت طولانی در آکروپلیس قرار دادشت و اگرچه در حمله ایرانیان نابود شد، دوباره از ریشه جوانه زد (گفته می‌شود بعضی مکنده‌های این ریشه، درختان زیتون باغ محل تحصیل افلاطون را بوجود آورده‌اند که پس از گذشت سالها هنوز بسیار قابل احترام هستند).

Olive oil.jpg

در زمان سولن حقوقدان یونانی زیتون به قدری گسترده شده بود که او وضع قوانینی را برای کشت منظم این درخت در آتیکا ضروری دانست این منطقه‌ای بود که احتمال زیتون ازآنجا به تدریج در تمام نواحی هم پیمان یونان و کشورهای انشعابی از آن انتشار یافت. در ساحل آسیای صغیر که در آنجا مقدار فراوانی از این درخت در زمان Thaleها وجود داشت، این درخت ممکن است در سالهایی پیشتر از آن توسط کشتی‌های فینیقی آورده شده باشد، برخی از جزایر دریای اژه نیز ممکن است آن را از همین منبع بدست آورده باشند؛ زیتون جزیره رودز و جزیره کرت نیز شاید ریشه‌ای مانند اینها داشته باشند. اگر از لقب اسکیلس استفاده کنیم، جزیره ساموس باید سالها زیادی قبل از جنگهای ایران دارای درختان زیتون میوه دار باشند.

زیتون جایگزین مناسبی برای چربیهای حیوانی و کره مصرفی مردم نواحی شمال شد و در بین ملل جنوب نیز نه تنها نشانی از صلح بلکه نمایانگر ثروت و وفور کشور بود؛ حمل شاخه‌های آن در جشن بزرگ یونان، افشاندن زیتون وحشی برای قهرمانان المپیک، تاج زیتون فاتحان رومی درمراسم استقبال، و مواردیکه سواره نظام‌ها در بازدیدهای امپراتوری همانند هدیه‌های نمادین صلح بکار می‌بردند (دوران بربرها) که فقط با پیروزی حفظ می‌شدند.در بین یونانیان روغن زیتون به‌عنوان یک ماده غذایی مهم و نیز برای کاربردهای خارجی اهمیت زیادی داشت. رومیان بیشتر از آن در آشپزی و غذا استفاده می‌کردند و به‌عنوان ماده‌ای ضروری برای آرایش پرارزش بود، و در روزهای پرشکوه امپراتوری بعدی این بصورت یک اصل درآمد که زندگی طولانی و خوش به دو مایع بستگی دارد: با شراب و بدون روغن.

پلینی بصورت مبهمی پانزده گونه زیتون کشت شده در دوران خودش را توصیف می‌کند که با ارزش‌ترین آنها Licinian نامیده می‌شد و روغن بدست آمده از آن در Venafrum در ناحیه کامپانیا عالی‌ترین نوع شناخته شده برای خبرگان رومی بود؛ تولید Istria و Baetica در شبه جزیره ایتالیا به‌عنوان رده دوم مورد توجه قرار داشت.

خوراک شناس امپراتور با خواباندن زیتون خام در آب نمک به‌عنوان تحریک کننده اشتها به این میوه ارزش بیشتری بخشید که کمتر از انواع جدید آن نبودند و ترشی زیتون با حفظ خصوصیات طعم خود در انبارهای زیر خاک پمپی یافت شده‌اند. آب تلخ زیتون یا پس مانده حاصل ازآن در خلال روغن گیری (به نام آمورکا) و برگهای گس آن دارای خواص بسیاری هستند که نویسندگان دوران بسیار دوربه آنها اشاره کرده‌اند. پزشکان رومی از روغن زیتون تلخ وحشی در پزشکی استفاده می‌کردند ولی کاربرد آن به‌عنوان غذا یا در آشپزی مشخص نیست.

در عصر حاضر این میوه گستردگی فراوانی در جهان پیدا کرده‌است و اگر چه ناحیه مدیترانه که خاستگاه آن است همچنان تولید کننده عمده زیتون می‌باشد، این درخت اکنون در نواحی بسیار زیادی که برای توزیع کنندگان اولیه آن ناشناخته‌است با موفقیت کشت می‌گردد. یک درخت زیتون که با دیوارهای آجری بلند محافظت می‌شود در باغ فیزیک چلسی، لندن نگهداری می‌شود. مدت زمان کمی پس از کشف قاره آمریکا توسط ساکنین اسپانیایی به آنجا انتقال یافت.

این گیاه در شیلی به فراوانی سرزمین اصلی زیتون کشت می‌شود (گاهی اوقات تنه درخت قطور می‌شود) درحالیکه روغن بدست آمده از میوه آن کیفیتی متوسط دارد.بعد از آن، زیتون وارد کشور پرو شد اما به موفقی شیلی نبوده‌است.درقرن ۱۷ (مبلغان مذهبی یسوعی) آن را به مکزیک بردند و توسط همین نمایندگان در کالیفرنیا کاشته شد که در آنجا براثر مدیریت بی دقت فاتحان انگلوساکسون کشت آن متوقف گشت. درایالات جنوب شرقی نیزبه کشت آن مبادرت شده مخصوصاً در کارولینای جنوبی، فلوریدا و می‌سی سی پی. این گیاه درون بسیاری از کشورهای نیمکره شرقی کشت شده که به علت نوع کشت در قدیم ناسازگار محسوب می‌شده‌است. در ایران و ارمنستان آن را در دوران نسبتاً اولیه تاریخ می‌شناختند و در حال حاضر باغهای زیتون بسیار زیادی در مصر علیا نیز وجود دارد.درخت زیتون به کشاورزی چین نیز معرفی شده‌است و یکی از منابع مهم افزوده شده برای کشاورزان استرالیایی می‌باشد. کوینزلند دارای آب و هوایی بسیار مطلوب برای زیتون است، در جنوب استرالیا نزدیکآدلاید شدیداً رشد رشد می‌کند و احتمالاً مناطق ساحلی فراوانی در این قاره جزیره‌ای وسیع وجود دارد که امکان پرورش این گیاه نیست. همچنین زیتون با موفقیت در برخی قسمت‌های جزایرمهاجر نشین معرفی شده‌است.

زیتون در دستورات غذایی متفاوتی کاربرد دارد: در مخلوطهای نوشیدنی چاشنی معروفی برای ماتینی است، در سوسیسها ممکن است در مارتادلا مورد استفاده قرار بگیرد و .... استفاده از آن درپخت نان نیز بسیار رایج می‌باشد.

پرورش زیتون خصوصیت اصلی کشاورزی آمیخته مدیترانه می‌باشد وبه علت مناسبت روغن زیتون به‌عنوان محصولی صادراتی، نقش زیادی در توسعه اقتصادی یونان باستان ایفا کرده‌است.مثلاً ناحیه‌ای در آتن به نام اتیکا از دوران تاریخی ابتدایی وارد کننده غلات و صادر کننده روغن زیتون بوده‌است. صنعت سفالگری مردم آتن نیز به علت تقاضا برای ظروفی که در آنها روغن زیتون صادر شود شدیداً تحت تأثیر قرار گرفت.

کشت زیتون در ایران

«ناصرخسرو»درسفرنامه خودازوجود زیتون درطارم رودبار سخن گفته‌است.

خواص درمانی زیتون

زیتون نقرس و رماتیسم را درمان می‌کند، برگ زیتون با اثر مقوی درمان کننده فشار خون و زخم‌های عفونی است. شیرابه‌ای قندی تحت نام (مان زیتون) از ساقه این درخت ترشح می‌شود که مصرف خوراکی دارد. همچنین برگ زیتون نیز حاوی گلوکزید، مواد قندی، مواد تلخ، کلروفیل، اسید گالیک، تائن، موم و مانیت است. روغن زیتون، سوزش و درد ناشی ازسوختگی را تسکین داده و از بروز تاول جلوگیری می‌کند. کمپرس پوست در موارد آفتاب زدگی، سرمازدگی، گزش مار، عقرب و حشرات با روغن زیتون سبب تسکین درد و سوزش و التیام می‌شود. همچنین ماساژ پوست با روغن زیتون، تعریق زیاد را کاهش داده، مژه و ابرو را تقویت می‌کند. این درحالی است که ماساژ پوست سر با روغن زیتون سبب تقویت پوست و مو گشته و شوره سر را برطرف می‌سازد و موهای سپید شده را سیاه می‌نماید. چند قطره روغن زیتون سریعا خارش و سوزش چشم و پلک راتسکین داده و آبریزش چشم را برطرف ساخته و قوه بینایی را تقویت می‌کند.

مخلوط مساوی روغن زیتون و گلیسیرین نیز نقش مفیدی در معالجه پوست پای ترک خورده، درمان شوره سر و ریزش مو، جلوگیری از سفیدی مو دارد. پوست و برگ درخت زیتون دارای خواص تب‌بر است.


تأثیر روغن زیتون در بهبود جریان خون

اجزای مغذی خاص در روغن زیتون و برخی غذاهای دیگر می‌تواند دلیل تأثیر مثبت رژیم غذایی مدیترانه‌ای بر سلامت قلب باشد. این ترکیبات که تحت عنوان “فنل” نامیده می‌شوند اثر آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و جلوگیری از تشکیل لخته در عروق دارند. در این مطالعه تأثیر سودمند روغن‌های زیتون سرشار از فنل بر عملکرد عروق خونی مشخص شده‌است. مصرف غذاهای غنی از ترکیبات فنلی می‌تواند سلامت قلبی عروقی را بهبود بخشد و بر قلب نیز تأثیر حفاظت بخش دارد.

تحقیقات نشان داده که مصرف روزانه دو قاشق غذا خوری (۲۳ گرم) روغن زیتون، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را کاهش می‌دهد که این امر، به دلیل وجود چربیهای اشباع نشده در این روغن است. بنابراین برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری، بهتر است که به جای چربیهای اشباع شده از روغن زیتون استفاده شود تا میزان مصرف کالری روزانه از حد لازم بیشتر نباشد. همچنین روغن گردو و اسید چرب امگا۳ که در گوشت ماهی و سبزیجات وجود دارد همچون روغن زیتون، اسیدهای چرب اشباع نشده دارند و بنابراین برای پیشگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی مفیدند.

روغن زیتون دفع کننده سنگ کیسه صفرا است برای این منظور باید آنرا با آبلیمو مصرف کرد . روغن زیتون برای رفع سرفه‌های خشک مفید است . برای رفع پیوره لثه، روغن زیتون را بر روی لثه بمالید .برای برطرف کردن خراش و ترک پوست جویدن برگ زیتون برای از بین بردن زخم‌های دهان مفید است وزیتون تقویت کننده نیروی جنسی است. مصرف روزانه زیتون از امراض قلبی وسرطان جلوگیری می‌کند و بالاخره روغن زیتون بهترین روغن برای پخت و پز می‌باشد زیرا در اثر حرارات خراب نمی‌شود.

سودمندی‌ها

حاوی میزان زیادی روغن غیراشباع مونو می‌باشد.

حاوی مواد شیمیایی گیاهی است که باعث کاهش کلسترول و خطرا ابتلا به سرطان می‌شود.

حاوی میزان زیادی آنتی اکسیدان است.

دوام و مدت نگاهداری آن نسبت به روغن‌های دیگر بیشتر است و حتی می‌توان آن را فریز کرد.


گرچه فواید روغن زیتون بسیار بیشتر از مضرات آن است، اما این محصول هم ضررهایی دارد.

مصرف روغن زیتون خطر سرطان سینه را کاهش می‌دهد ایسکانیوز - پژوهشگران معتقدند مصرف روغن زیتون خطر سرطان سینه را در زنان کاهش می‌دهد به گزارش سرویس علمی پژوهشی ایسکانیوز، تحقیق روی سلول‌های سرطان سینه در زنان نشان داد که اسید اولئیک روغن زیتون اثر ژن سرطان زای این بیماری را کاهش می‌دهد. پژوهشگران به زنان توصیه می‌کنند که در رژیم غذایی خود از زیتون و روغن آن استفاده کنند. همچنین روغن زیتون به جز خاصیت ضد سرطانی فواید فراوانی دارد که از آن جمله ملین بودن آن و نرم کردن عضلات و آرامبخشی درد استخوان است. همچنین روغن زیتون به موها نرمی و لطافت خاصی می‌بخشد و باعث تقویت مو می‌شود. عصاره زیتون برای چین و چروک پوست بسیار مفیداست و باعث لطافت و نرمی و شادابی پوست صورت می‌شود. اخیرا دارویی بنام زیتونکس در ایران تولید شده است که از عصاره برگ زیتون تهیه شده است و برای درمان تبخال از ان استفاده می شود.